جمعه 31 فروردین 1403
Friday April 19 2024
خبرگزاری ایرانشهر
فهرست مقالات
«آن‌گاه که آدمی به بهای مرگِ خود حقیقتِ زمانش را واقعیت می‌بخشد دیگر مرگ سرچشمهٔ عدم نیست، جویباری است که در دیگران جریان می‌یابد... که حقیقتْ امری کلی است که باید مصداق خود را دست‌کم در گروهی و جماعتی بیابد تا دریافته شود... در این‌جا مرگ و نیستی از هم بیگانه‌اند. اگر آدمی در این جهان «کار» زمان خود را نیکو به فرجام رساند حتی پیش از آن‌که زمانِ کران‌مند به‌سر آید به زمان بی‌کران می‌پیوندند و بی‌زمان می‌شود. مرگ امری خارجی است که به‌هنگام در سیر انسان راه می‌یابد و هرچند چگونگیِ بودن را دگرگون می‌کند اما با ذات آن کاری نمی‌تواند کرد.» - شاهرخ مسکوب
ایران علیرغم موقعیت منحصر به فرد و چالش برانگیز خود در عرصه اجتماعی و سیاسی، به جرأت یکی از کشورهای پیشرو و غنی در زمینه هنر است. در طول چهار دهه پس از انقلاب، هنرمندان معاصر ایرانی داخل و خارج کشور، از هنر برای شکستن سنت ها و کلیشه ها بهره برده و سعی کرده اند جامعه و دنیای خود را با نگاهی وسیع و منتقدانه ای بیازمایند. امروزه، عرصه هنر معاصر ایران در گذار است. نسلی جدیدی از هنرمندان ایران مشتاقانه می کوشند تا در این زمینه تصویری جدیدی از آن ارائه دهند. اکنون بیش از هر لحظه دیگری در تاریخ، هنرمندان ایرانی در حال توسعه گفتمانی جهانی جهت ایجاد جایگاهی برای آثار خود در عرصه هنر جهان می باشند. در همین حال، آن ها انتظارات، محدودیت ها و القابی را کنار زده تا بدین طریق بتوانند بر آنچه که در طول زمان مانع خلاقیت بوده غلبه کنند. در این مقاله می خواهیم ده تن از هنرمندان تازه کار و کهنه کار ایرانی چه در داخل کشور و چه خارج را معرفی کنیم. آثار این هنرمندان درآمدی است در عرصه این هنر مهیج و کمتر شناخته شده.
فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا، برای حمایت از خواست به حق زنان ایرانی برای حضور در ورزشگاه های فوتبال تاکنون هیچگونه قدم ملموسی بر نداشته و حتی سفر ریاست فیفا به ایران و دیدار با رییس جمهوری اسلامی نیز بی ثمر بوده است. نزدیک چهل سال است که زنان ایرانی از حضور و تماشای مسابقات فوتبال در ورزشگاه ها محروم هستند (مانند سایر رشته های ورزشی) اما این نقض آشکار قوانین فدراسیون جهانی فوتبال تا به حال با هیچ واکنش و مجازاتی از سوی فیفا روبرو نشده است در صورتیکه برخی از کشورها با زیر پا گذاشتن قوانین در مقیاس کوچکتر، با محرومیت ها و جرایم سنگینی از این فدراسیون مواجه شده اند.
1- رییس جمهوری ایالات متحده پس از 22 سال از تعلیق یک مصوبه کنگره برای چهل و پنجمین بار خودداری کرده و تصمیم می‌گیرد سفارت‌خانه کشور متبوعش در اسرائیل را تل‌آویو را به اورشلیم منتقل کند. به شهری که در چهل سال گذشته کلیه نهادهای حکومتی جمهوری اسرائیل از جمله، مجلس، نهاد نخست‌وزیری، دفتر ریاست جهموری و وزارتخانه‌های متعددی در آن واقع است. بلا فاصله رسانه‌‌های متمایل به چپ واکنش نشان‌می‌دهند و به تحریک گروه‌های فعال تحت تاثیر خود مبادرت می‌ورزند. رهبران عرب در خاورمیانه از «جمعه خشم» صحبت می‌کنند و سخن از جنگ قریب‌الوقوع به میان می‌آورند. سر آخر به شهادت همان شبکه‌‌های خبری متمایل به چپ، 11 نوجوان فلسطینی در بیت الحم، 8 تن در بخش شرقی اورشلیم و احتمالا همین تعداد هم در رام الله چند قلوه سنگ به سوی ماموران اسرائیلی پرتاب می‌کنند. البته به شهادت شاهدان عینی تعداد خبرنگاران همان رسانه‌های متمایل به چپ از تعداد معترضان در همین مناطق بیشتر است.
این روزها منطقه تاریخی و حساس خاورمیانه دستخوش رقابت دو کشور بزرگ تولیدکننده نفت، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی است. مردم دو سرزمین و نیز همسایگان آنها با نگرانی جدل لفظی و حتی نظامی غیرمستقیم این دو را نظاره گر هستند. این کینه ورزی از مرزهای دشمنی سنتی ایرانی و تازی گذشته و تبدیل به جبهه بندی دو کشور اسلامی شیعه و سنی شده است، هر چند که هر دو سوی این نبردگاه این فرضیه را رد می کنند اما شواهد موجود نشاندهنده ژرفای عداوت عقیدتی بین آنهاست.
ای کاش به نقطه‌ای برسیم که «دشمن‌دوست» شویم! اما نه برای ارج و قرب چندصدایی یا تقدیس دموکراسی بعنوان جزو لاینفک فرهنگ مدرن؛ یعنی نه از روی مراعات قسمی اخلاق و آداب مدرن، بلکه به این علت که حقیقتاً دشمن عمیق و قابل احترام داشته باشیم. این روزها که در خلال قلمی کردن یک «گفت و گو» آثار احسان طبری را تورق می‌کنم با خود می‌گویم حق این است که سمپات‌های امروز حزب توده و یا پیروان خط فکری مارکسیستی و سوسیالیستی، به وجود کسی مانند احسان طبری به خود ببالند. من بعنوان نگارنده لااقل خرده اندیش، خط فکری- سیاسی حزب توده را با لحاظ بافت جامعه‌ ایرانِ آن زمان، و با توجه به نیازهای تاریخی‌ای که جامعه‌مان داشته، نه یک خطای فاحش بلکه عملکردش را در مجموع به شدت مخرب می‌پندارم.