هواپیماهای روس در خاک ایران چه می‌خواهند؟
به روز شده در      جمعه 29 مرداد 1395     -   Friday August 19 2016

در داخل و خارج ایران تحولات سریعی که بر یکدیگر اثر می‌‌گذارند، در جریان است. نزدیک شدن سریع ترکیه و روسیه که بدون تردید بر تحولات سوریه بسیار تاثیر خواهد گذاشت خواهد بود و آن نیز به نوبه خود بر تحولات داخل ایران اثر فوری و قاطع خواهد داشت. همچنین تحولات داخلی و حمله رقبای قدرت که در چند روز گذشته شدت یافت، بسته به سیر آن در داخل در سیاست ایران در منطقه و بویژه سوریه، اثر گذار خواهند بود.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
دکتر کامران یدیدی
فرهاد یزدی(کنشگر سیاسی):
روحانی و گروهش، تمامی‌‌بخت خود را در گرو رسیدن به توافق هسته‌ای با غرب نهادند. آن گروه با پرده پوشی و بدون آگاه کردن ملت، البته با تائید کل رژیم از شخص رهبر گرفته تا سپاه پاسداران و دستگاه‌های امنیتی (به احتمال، بدون دخالت دادن ارتش)، به توافق‌هایی دست یافتند که روشن بود مورد قبول ملت نخواهد بود.
البته همه رژیم آگاه بود که چون از نظر ملت مشروعیت ندارد، ملت نیز آمادگی فداکاری بیش از این برای رژیم نخواهد بود. از این رو بایستی رسیدن به توافق با وعده‌های غیر قابل انجام و آنهم در زمانی کوتاه به انجام رسد. برمبنای چو فردا شود، فکر فردا کنیم و به احتمال برای پیروزی در انتخابات گذشته مجلس، حقایق به ملت گفته نشد.  پرده پوشی رئیس جمهور و خواست او برای ثبت انحصاری امتیازات حاصله از برجام، به رهبر نظام میدان داد که مخالفت ضمنی خود را با این توافق به نمایش بگذارد و به موازات افزایش آشکار شدن حجم حقایق نا گفته دیگر، او  و متحدینش در سپاه قادر به حمله به برجام گردیدند. به ناگه موافقت برجام که مقدمات آن از سال‌ها پیش با شرکت نزدیک‌ترین دستیاران مجالس بسیار خصوصی شبانه رهبر طرح ریزی شده بود و در تمام زمان مذاکرات با اطلاع کامل او انجام گرفت، همان طور که انتظار می‌رفت، چون نتوانست نتایج فوری و ملموس برای ملت به ارمغان آورد، به شدت مورد حمله قرار گرفت. بار دیگر نظام بایستی قیافه عبوس اسلامی‌‌خود را به نمایش بگذارد. حملات شدید فرمانده سپاه پاسداران به «فضای دست دادن و خندیدن» نشانه آشکار عدم رضایت بخش تندروی سپاه از سیاست های در جریان به قصد تلاش برای کاستن از تنش در داخل و با قدرت های خارجی، حکایت می‌کند. با ساده لوح خواندن رئیس جمهور وسیله ی چندین آخوند بلند پایه ی رژیم، حملات به رئیس جمهور و برداشت‌ها و انتظارات ناروای او از برجام به طور آشکار آغاز گردید. بنظر می‌رسد که عمر آتش بس‌های داخل رژیم به همان کوتاهی عمر آتش بس در سوریه باشد و بیش از چند روز دوام نیاورد.
همزمان بازهم بنظر می‌رسد که رهبر نظام و پیروان او تلاش در جا انداختن فردی به عنوان جانشین رهبر می‌باشند. این گروه با اینکه بایستی آگاه باشند که «حکومت مطلقه فقیه» دیگر محلی از اعراب در ایران ندارد، با تمام چنگ و دندان در حفظ آن در زمان زندگی رهبر کنونی تلاش می‌کنند. پس از خروج وی از صحنه دیگر نمی‌توان قبای رهبری را بر تن فردی دیگر آراست، هر چقدر هم سپاه از او پشتیبانی به عمل آورد. تازه اگر سپاه می‌‌توانست رهبری را به فردی در آینده تفویض کند، احتمال کمی ‌‌وجود خواهد داشت که آنان به فردی خارج از نهاد خود روی خوش نشان دهند. تنها امکان، رهبری گروهی آنهم کوتاه مدت و برای انجام همه پرسی در باره آینده حکومت در ایران می‌‌باشد. برای پیش گیری از برخورد مسلحانه، عوامل اثر گذارنده بر این شورا به ترتیب، ملت، ارتش و سپاه خواهند بود. رژیم در آینده یا به عنوان پلی برای عبور به مردم سالاری عمل خواهد کرد و یا بازهم به عنوان پلی برای برخورد مسلحانه در ایران که می‌‌داند برنده نخواهد بود. اما بهر صورت بازنده آن بدون برو برگرد، ایران خواهد بود.
پخش سخنان منتظری جانشین خمینی در سال 67، پس از این مدت پرسش برانگیز است. این سخنان که بسیاری از قدیسین نظام اسلامی‌‌از جمله شخص خمینی و فرزندش احمد  را محکوم می‌‌کند پس از سال‌ها در حالی منتشر شد که تولیت آستان قدس و نامزد رهبری در آینده، به طور مشخص یکی از جلادان حاضر در صحنه بوده است.
با تمام تکذیب‌های نظام از بالا تا پائین، دیگر مشگل به توان برای جا انداختن این فرد به صورت رهبر، توجیهی پیدا کرد.  آسیب‌هایی که بر پوسته باقیمانده مشروعیت نظام هر روزه فرود می‌‌آید، بنظر می‌‌رسد که با وجود مراکز متعدد قدرت، دیگر قابل مهار نباشد. هر قدرهم که نظام تلاش کند که مدارک و سخنان کوبنده را تکذیب کند، در افکار عمومی‌‌اثر پذیر نخواهد بود. ملت آمادگی شنیدن سخن راست از این رژیم ندارد و آماده پذیرش هر اتهامی‌‌به نظام می‌‌باشد.
***
همزمان و پس از کودتای نیم بند در ترکیه، اردوغان موقعیت را مناسب برای تغییر سریع موضع خود با روسیه یافت. کودتا، مخالفان اردوغان را مجبور کرد که که عدم همراهی خود را به طور آشکار اعلان کنند که به نوعی، دستکم در این موضوع، تائید اردوغان و بالا رفتن محبوبیت او می‌‌باشد. از سوی دیگر مخالفان سکولار و تا اندازه‌ای دمکرات‌تر او، و حزب کارگران کردستان، مقداری از ابتکار عمل خود را از دست دادند. اردوغان با اشاره به غرب، آنان را اگرچه به طور عملی شریک کودتا معرفی نکرد ولی دخالت و پشتیبانی آنان را تاکید کرد. او اکنون احساس می‌‌کند که از چند جهت غرب بیش تر به او نیاز دارد تا او به غرب و از این رو ریسک رنجاندن آن را پذیرا می‌‌باشد:
الف - موضوع سوریه و امکان صلح در آن سرزمین نه بر مبنای خواست های غرب
ب- مهار پناهندگان به اروپا،
پ- پایگاه آمریکا در ترکیه (حتی شایع است که جنگ افزارهای هسته‌ای آمریکا خارج شده اند) 
ج- از همه بالاتر حتا اتحاد با روسیه. تمام این تحولات بر توان اثر گذاری رژیم اسلامی‌‌در سوریه، با وجودی که از مدت‌ها پیش رو به سوی کاهش داشته است، حتا اثر منفی بیش‌تر خواهد گذارد و آنان را به سوی تلاش برای صلح خواهد راند. به سفر ظریف به ترکیه و سخنان دوستانه ای که ردوبدل شد در مقایسه با سخنان تنها یک هفته پیش رژیم، توجه شود.
الف - یکی از مخالفان سرسخت اسد یعنی اردوغان به احتمال زیاد، از جبهه گیری بر علیه فرد اسد در این قضیه خود‌داری خواهد کرد. به نظر می‌‌رسد پوتین و اردوغان با تضمین منافع هریک، به نوعی تفاهم برای تقسیم سوریه حتا بدون توجه زیاد به غرب و ایران، خواهند رسید. ترکیه مناطق کردنشین سوریه را اشغال و در عوض پایگاه روسیه در دریای مدیترانه را به رسمیت خواهد شناخت. ترکیه تا آنجائی که ممکن است از خروج داعشی های تبعه روسیه و آسیای میانه جلوگیری بعمل خواهد آورد. همراه با متحد خود جمهوری آذربایجان تلاش در جلوگیری از رخنه جنگجویان چچنی خواهد کرد. البته ترکیه متحد دیگر خود عربستان (و همچنین اسرائیل) را فراموش نکرده و رابطه آن سرزمین با روسیه را برای تفاهم در سیاست تضمین قیمت نفت که برای روسیه بسیار مهم است فراهم خواهد آورد. صلح در سوریه و تقسیم آن کشور با شرکت مستقیم روسیه، ترکیه و عربستان، همراه با شرکت درجه دوم حکومت اسد، ایران و غرب، احتمال موفقیت بیش تر خواهد داشت تا ترکیه و روسیه در دو جبهه ی مخالف باشند. 
ب- صلح در سوریه و نقش ترکیه در آن و همچنین مهار پناهندگان، برای اروپا بسیار مهم است. آنهم در دورانی که نوعی سرگشتگی سیاسی در اروپا بخاطر خروج انگلستان، بن بست سیاسی در اسپانیا، شدید شدن حمله به مرکل، قدرت گیری تندروی سیاسی بصورت افزایش آرای احزاب تندروی چپ و راست و از همه مهم تر، ترس از گسترش روسیه و تردید در پاسخ آمریکا، فضای سیاسی را مه آلود کرده است. ترکیه می‌‌داند که بخاطر فضای ضد اسلام و حقوق بشر به زودی راهی برای پیوستن به اتحادیه اروپا در اختیار نخواهد داشت. با وجودی که ترکیه به تکنولوژی و بازار اروپا نیاز دارد، مطمئن است که برای پیش گیری از پیوستن بیش تر آن کشور به روسیه، اروپا قابلیت کاستن از همکاری های خود با ترکیه، را نخواهد داشت.
پ - پایگاه های آمریکا در ترکیه پس از پایان جنگ دوم و برای محاط شوروی و همچنین نشان دادن اهمیت آن کشور به دشمن،  ایجاد گردید. در واقع قلب پدافند جبهه جنوبی غرب، در برابر شوروی در تمام دوران جنگ سرد، ترکیه بوده است. حال اگر ترکیه تقاضای تخلیه پایگاه هوائی و شنود آمریکا که برای عملیات در عراق، سوریه و به احتمال در هر لحظه، در ایران، اهمیت بسزا دارد، را بنماید، امنیت غرب با آسیب شدید روبرو خواهد شد.
ج - اتحاد ترکیه با موقعیت استراتژیک ویژه با روسیه دوران پوتین، هردو با حکومت ها برپایه ی  آلیگارشی و گرایش به دیکتاتوری، سد موثری در برابر گسترش نفوذ غرب و همچنین دمکراسی خواهد بود. نظام اسلامی‌‌حتا با قبول نقش درجه دو، همراه با فساد بی سابقه و دشمنی با دمکراسی و حقوق بشر، با تمام هیاهوی همیشگی، در طبیعت خود چاره ای بجز حمایت از این اتحادیه نخواهد داشت. این دو با همراهی عربستان، می‌‌توانند نفوذ غرب در منطقه عربی خاورمیانه را با رقیبی قدر که قادر به چالش موثر غرب باشد روبرو کنند. بسیاری از حکومت های عربی و از آن میان شیخ نشین های خلیج فارس و عربستان همراه با مصر و اردن، پس از سال ها، گذیدار دیگری برای اتکا پیدا کرده اند که سیاست داخلی آن رژیم ها را زیر ذره بین نمی‌‌گذارد و خواستار اجرای برخی از مفاد حقوق بشر نیز نیستند. ایران که تا مدتی تنها متحد روسیه در سوریه و منطقه بود و رژیم از این رابطه تا آنجائی که می‌‌توانست سود می‌‌برد (البته روسیه همیشه از نظام اسلامی‌‌سود بیش تر مالی و سیاسی می‌‌برد) اکنون با ظهور سوگلی جذاب تر، راهی بجز قبول نقش درجه دو در این خط بندی نوین ندارد. با توافق جدید بر سر حق استفاده از پایگاه هوائی شاهرخی همدان دو نکته روشن می‌‌شود: 1- ادعای «استقلال» در نظام اسلامی‌‌به طور کامل مشروعیت خود را از دست می‌‌دهد. در تمام دوران گذشته که اتحاد استراتژیک با آمریکا یکی از پایه های امنیت ملی ایران را تشکیل می‌‌داد، پایگاه نظامی‌‌به آن کشور داده نشد.
2- نظام تلاش می‌‌کند که اهمیت خود را از نظر روس ها افزایش دهد. نقشی که ترکیه تا پیش از این برای آمریکا داشت. با این تفاوت که آمریکا پایگاه های دیگر برای پرواز بمب افکن در منطقه دارد که روسیه فاقد آن است. البته اتحاد ترکیه و روسیه بسود عملگراهای رژیم که خواستار گسترش آرامش بیش تر در منطقه و پایان سریع دخالت در سوریه می‌‌باشند ، تمام می‌‌شود. از این رو سفر سریع وزیر خارجه به ترکیه و استقبال گرم از او را شاهد هستیم.
به احتمال زیاد، سوریه به سوی رسیدن به نوعی تفاهم حرکت خواهد کرد که در درجه نخست منافع روسیه، ترکیه و عربستان را تضمین کند. در پشت سر آن سه، حکومت کنونی سوریه، غرب و ایران نیز دست و پا خواهند زد تا به بخشی از خواست های خود دست یابند. همان طور که از مدت ها پیش گفته شد، ایران در مقایسه با سهم گذاری خود در آن سرزمین، کم ترین دست آورد را خواهد داشت. چنین بنظر می‌‌رسد که بر اثر این تحولات و عدم امکان پیروزی، مسئول نظامی‌‌ایران در سوریه دیگر فرمانده نیروی قدس نباشد. این مسئولیت بیش تر بر دوش دبیر امنیت ملی گذارده شده که گرایش بیش تر به عملگراها دارد تا تندروها. همزمان مساله عراق نیز با دست بالاتری که اکنون ترکیه هم در برابر ایران و هم اقلیم کردستان یافته است، نیز مجبور است که واقعیت های نوین در منطقه و به ویژه توازن قوا را در نظر گیرد. موصل و آینده آن پس از آزادی از دست داعش، می‌‌تواند نقطه آغازین این جابجائی قوا باشد و هم بذر اختلاف و جنگ های آینده.
همزمان با تحولات منطقه، نظام اسلامی‌‌که هر روز خود را تنهاتر احساس می‌‌کند و مساله عدم مشروعیت آن با افشاگریها هر روز شدیدتر می‌‌گردد، راه های نجات خود را مسدود می‌‌داند. رژیم زخم خورده که هنوز اعتقاد ندارد که مرده است، برای حفظ خود هنوز دارای این توان بالقوه هست که بتواند درگیری داخلی و یا جنگ خارجی ایجاد کند. ادامه حیات انگلی رژیم به معنای آسیب رساندن به امنیت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران است.
 
بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©