به گفته نزدیکان آقای پژمان او از بیماری ریوی رنج می برد و آرزو داشت تا پس از 40 سال به ایران بازگشته تا در آب و خاك خود و در دامنه کوه آبيدر در سنندج براي هميشه آرام گيرد.
سرهنگ عیسی پژمان که ریاست اداره هفتم ساواک ( بررسی اطلاعات)، رئیس اطلاعات شهربانی کل کشور و سمت مشاور تیمسارحسن پاکروان را در طی خدمتش به عهده داشت و نیز با دختر اشرف پهلوی خواهر دوقلوی پادشاه وقت ایران نیز ازدواج کرد، پس از سه دهه سکوت در سال 2007 میلادی برای نخستین بار لب به سخن گشود و حاصل گفتگوهایش با عرفان قانعی فرد در کتابی به نام «تندباد حوادث» منتشر شد.
نویسنده کتاب خاطرات عیسی پژمان در توصیف او می گوید:
«عیسی پژمان، فرزند عبدالله و متولد 1303سنندج بود. از دبيرستان نظام كرمانشاه، به دانشكده افسري رفت و در 1322 فارغ التحصيل شد اما با آغاز فعاليت كمونيستها، توجه پژمان جلب ميشود و موضوع را به فرماندهاش – مصطفي امجدي – اطلاع ميدهد و به دستور وي، مسكوت قضيه را تعقيب ميكند. سپس به ركن 2 نزد سرهنگ اخوي و سرلشكر ضرغام معرفي ميشود و در شاخه دانشجويان دانشكده افسري نفوذ مييابد. بعد از فرار گروه كمونيستي از دانشكده به آذربايجان، پژمان به همراه افراد مزبور در كاروانسرا سنگي دستگير ميشود. يك ماه زندان انفرادي به دليل ارتباط با حزب توده و سپس اخراج از دانشكده. با تشويق آريانا به تماس با اخوي و ديدار با رزمآرا موفق شد و به رزمآرا گفت: «به مملكتم خدمت كردهام و يك فرد كمونيست مصلحتي بودهام»، وقتي رزم آرا ديد عامل نفوذي در اين حزب – به نفع حكومت پهلوي – بوده، مجددا به خدمت فرا ميخواند و ميخواهد كه به جاي درجه افسري، با درجه استواري به جنوب اعزام و به نيروي سرتيپ هوشمند افشار بپيوندد تا ارتقا درجه يابد.»
قانعی فرد می افزاید: «... در اسفند ماه 1335 توسط سرتيپ محمد انصاري به پاكروان معرفي ميشود و جزو نخستين افسراني است كه با تاسيس ساواك به سرتيپ علويكيا معرفي ميشود و در اداره خارجي ساواك نزد سرهنگ دكتر پاشايي وسپس در بخش كردستان فعاليت ميكند و پس از مدتي به عنوان مسوول اين بخش، منصوب شد. در 1336 پس از انتقال به ساواك تا 1348، مسووليتهای نمايندگي ساواك در عراق، معاون اداره بررسي اطلاعات خارجي، معاون وابسته نظامي در عراق را به عهده داشته و مدتي هم به عنوان استاد ساواك تدريس كرده است.»
عیسی پژمان برای نخستین بار از راز حمایت شاه ایران و ساواک از حرکت مسلحانه کردهای عراق در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵ که باقرارداد الجزایر تمام شد، پرده برداشت.
به گفته قانعی فرد پیکر در سکوت خبری به ایران منتقل شده و در آرامگاه خانوادگی نخجوانی در حاشیه بک گورستان عمومی در جنوب تهران به خاک سپرده شده است.