«طلا راسی» در سیلور اسپرینگ مریلند بهدنیا آمد. هنگامیکه دو سال داشت، خانوادهاش تصمیم میگیرند به تهران بازگردند. آنها که در زمان حکومت پهلوی، شاه ایران، زندگی کرده بودند، اکنون فرهنگ آمریکایی را نیز با خود به ایران پس از انقلاب اسلامی سوغات بردند و در فضای بسته مذهبی-دولتی آن جامعه و محدودیتهایش، سعی در حفظ هویت خود داشتند. در یک چنین اتمسفری خواه ناخواه تضادهایی بوجود میآید که اجتنابناپذیر است. طلا داستانهای زیادی از دستگیری و برخورد با جوانان ایرانی شنیده بود اما مانند همه همسن و سالهایش یکدنده و کلهشق بر این باور بود که این ماجراها هرگز برای او اتفاق نخواهد افتاد.
اما شبی در سال 1998، در یک مهمانی کوچک خصوصی در تهران «طلا راسی» همراه با دیگر مهمانان طعم برخورد قهرآمیز حکومت دینی را چشید. نیروهای بسیج به مهمانی یورش بردند و همه حاضران را دستگیر کردند. جرم آنها مصرف الکل و مواد مخدر نبود بلکه پخش موسیقی غربی (از دید آنان غیرقانونی) و اختلاط زن و مرد در مهمانی بود. طلا برای فرار از دست ماموران بسیج سعی کرد ولی وقتی با تهدید شلیک از سوی آنها روبرو شد، تلاش خود را متوقف کرد.
طلا راسی در گفتگویی با نشریه «دیلی بیست» اعتراف میکند که هرگز فکر نمیکرد شلاق بخورد. هنگامیکه او و همراهانش سوار خودروهای بسیج شده بودند، فکر میکردند که با عذرخواهی و گذاردن وثیقه آزاد خواهند شد و اصولا تهدید به بازداشت و زندان را جدی نگرفتند. طلا راسی و سایر مهمانان را به دادسرای خیابان وزرا بردند و در آنجا پسران را به 50 و دختران را به 40 ضربه شلاق محکوم کردند. آنان پنج شبانهروز در بازداشتگاه کثیف و نامناسب، در کنار قاچاقچیان مواد مخدر، روسپیان و بزهکاران نگهداری شدند. سلول طلا و دوستانش در نزدیکی اتاق شکنجه بود و هر روز در اوقات نماز اجباری، آنها را به صف کرده و تهدید به اجرای حکم شلاق میکردند اما خبری نمیشد؛ شکنجه روانی هدف ماموران بازداشتگاه بود. در شب صدای جیغ زنانی که با بطری نوشابه مورد تجاوز قرار میگرفتند، شنیده میشد. در پایان روز پنجم بازداشت، طلا به یاد میآورد که برای اجرای حکم شلاق به بازداشتگاه دیگری منتقل شدند و در آنجا شاهد صدای زجر کشیدن دوستانش و بیرون آمدن آنها با پشت خونین از اتاق شکنجه بود. وقتی نوبت به طلا راسی رسید، زنی با چادر مشکی، سر تا پا سیاهپوش با شلاقی بافته شده از چرم و سطل آب منتظرش بود. توهین و ناسزاهای ماموران در صدای جیغ دردآلود طلا گم میشد و خانواده او در بیرون اتاق اجرای حکم همپای وی، دردش را حس میکردند.
اکنون از آن روزهای سخت و زجرآور سالها گذشته و طلا راسی امروز یک طراح مد برجسته و مشهور در آمریکاست. در سال ۲۰۰۹ برند «در به در» را بهوجود آورد. یک برند مایوهای لوکس شنا که نخست آنها را سفارشی طراحی و تولید می کرد اما بعد با کمک سرمایهگذاران کارش رونق پیدا کرد. طلا راسی اخیرا کتابی به زبان انگلیسی با عنوان «مد آزادی است» نوشته که در سپتامبر 2016 منتشر شد. خانم راسی با لبخندی غرورانگیز میگوید، بهعنوان کسی که وقتی به اینجا (آمریکا) آمد حتی یک کلمه انگلیسی نمیتوانست صحبت کند، نوشتن این کتاب به زبان انگلیسی کار بزرگی است.