اگر همه چیز خوب بود که انقلاب نمی شد مصاحبه با آخرین سفیر شاه در ایالات متحده
به روز شده در      دوشنبه 27 مرداد 1399     -   Monday August 17 2020

مصاحبه از فریبا امینی در میان بسیاری از محققان و مورخان ایران که به کودتای 1953 پرداخته اند، مالکوم برن (Malcolm Byrne)، معاون بایگانی امنیت ملی در واشنگتن، تحقیقات شگرفی انجام داده و حتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، را به انتشار اسناد این رویداد، که خود سیا در آن نقش داشته، واداشته است.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
دکتر کامران یدیدی
 
 البته بسیاری از اسناد را از بین برده اند یا بخش های حساس اسناد را سیاه کرده اند. علاوه بر این، جمعی از مورخان، ایران شناسان، روزنامه نگاران و محققان علاقه مند، مقاله ها و کتابهای بسیاری در این موضوع به رشته تحریر درآورده اند. همه آنها ممکن است در نقشی که عوامل متعدد این رویداد در ماه اوت 1953 داشتند اختلاف نظر داشته باشند، اما هیچیک نمی تواند به طور موثق نقش مهم MI6 (سرویس اطلاعاتی بریتانیا) و سیا را در این رویداد بسیار ناگوار در تاریخ معاصر ایران انکار کند.
مارك گازيوروفسكی (Mark Gasiorowski)، كه علاوه بر مقالات بسیارش در این موضوع كتابی معتبر در مورد كودتا نوشته است، معتقد است که «سه تاریخچه رسمی سیا از کودتا و بسياری از خاطرات و مطالعات دانشگاهی به وضوح مشخص كرده اند كه ایالات متحده و بریتانیا نقش کلیدی در اين کودتا داشتند، بطوری که کودتا بدون دخالت این قدرت ها، آنگونه و آن زمان که اتفاق افتاد صورت نمی گرفت.»
در مصاحبه پیش رو، اردشیر زاهدی صریح و آشکار درباره همه موضوعات به استثنای کودتا، نقش پدرش و نقش مأموران و نیروهای خارجی در آن صحبت می کند.
اردشیر زاهدی در تهران از فضل الله زاهدی و خدیجه الملوک متولد شد. در دانشگاه ایالتی یوتا تحصیل کشاورزی کرد و به ایران بازگشت و با شهناز پهلوی، دختر شاه، ازدواج کرد. سپس به وزارت خارجه راه یافت و آخرین سمت وی سفارت ایران در ایالات متحده (79-1973) بود. از آن زمان تا به امروز، او در مونترو (Montreux) سوئیس ساکن است. اردشیر زاهدی صاحب چندین کتاب است که از میان آنها می توان به خاطرات دو جلدی وی اشاره کرد که جلد سوم نیز در آینده منتشر خواهد شد. او همچنین با شبکه های فارسی زبان بطور مرتب مصاحبه انجام می دهد و از مداخلات خارجی ها در امور ایران به صراحت سخن می گوید.
 
اوراق و اسناد اردشیر زاهدی امروزه در مؤسسه تحقیقاتی هوور (Hoover Institute) در دسترس محققان قرار دارد.
در ادامه متن مصاحبه را می خوانید:
 
. کجا و چه وقت شما متولد شدید؟
از شما متشکرم که از طریق همکار عزیز و قدیمی ام، دکتر داریوش بایندر، با من تماس گرفتید و خوشحال می شوم که به تمام سوالات شما پاسخ دهم. بگذارید این را هم بگویم که وقتی برای اولین بار نام شما به چشمم خورد، متوجه نشدم که شما دختر مرحوم نصرت الله امینی هستید، [من این موضوع را از بایندر شنیدم]. من پدر مرحوم شما را از سال های اشغال ایران در جنگ جهانی دوم می شناختم، یعنی از زمانی که من و او در محفل فعالان سیاسی ای بودیم که مانند «ترک های جوان» به دنبال راه هایی برای اقدام علیه اشغالگران بودند. چندی پس از جنگ، من برای تحصیل عازم آمریکا شدم و تماس های ما قطع شد، اما او به عنوان یک میهن پرست همیشه مورد احترام من است.
اما در مورد سؤال شما، حتما می دانید که همه اطلاعات درباره من، دوران جوانی من، زندگی حرفه ای سیاسی من قبل از انقلاب و زندگیم به عنوان یک شهروند معمولی در تبعید همه در دسترس عموم قرار دارد. من دو جلد خاطراتم را منتشر کرده ام و جلد سوم نیز به زودی منتشر خواهد شد. اگر نمی دانید، امیدوارم وقت کافی بگذارید و این سوابق را بخوانید، زیرا پاسخ بسیاری از سؤالاتی را که قاعدتاً در ذهن شما ایجاد می شود خواهید یافت حتی اگر تاریخ و محل تولد مرا خواسته باشید که تهران 1928 بوده است.
 
. اخیراً در مصاحبه ای، شما گفته بودید: «ایالات متحده حق ندارد تهدید کند که کشور مرا خرد خواهد کرد»، و افزوده بودید: «اگر کسی از خارج بخواهد برگردد [فشار برای تغییر رژیم بیاورد] و پول از کشورهای عربی، اسرائیل و سیا دریافت نمی کند و برنامه ای دارد، باید آن را به مردم اعلام کند.» آیا می توانید در این خصوص بیشتر توضیح بدهید؟
البته. شما به درستی از من نقل کردید. من اعتقاد دارم که هرکس از سعودی ها، نتانیاهو یا سیا پول دریافت کند، نمی تواند نماینده ملت ایران باشد و قادر به ارائه هیچگونه خدمتی به ایران نیست. آینده ایران را ایرانیان در ایران باید تعیین کنند که من آنها را خواهران و برادران خود می دانم. این اعتقاد من است، اما همانطور که در مطلب اخیرم در نیویورک تایمز تأکید کردم، به نظرات دیگرانی که ممکن است مخالف من باشند احترام می گذارم. اگر آن مطلب را ندیده اید، خوشحال می شوم که آن را برای شما ارسال کنم.
 
. شما در بسیاری از مصاحبه هاتان گفته اید که تمامیت ارضی ایران از هر چیز دیگری مهمتر است. آیا فکر می کنید تغییر رژیم تحت هر شرایطی مناسب باشد؟
در واقع ، تمامیت ارضی ایران باید پیش از همه ملاحظات دیگر قرار گیرد. نه، من اعتقاد ندارم که تغییر رژیمی که از خارج تحمیل شود عملی و مطلوب باشد. من هرگز نمی پذیرم که سرنوشت کشور من شبیه به وضعیت آشفته افغانستان، عراق یا یمن باشد. به نابودی سوریه نگاه کنید. من امروز در بی بی سی شنیدم که پناهندگان درمانده سوری که از اردن برمی گردنند حسرت زمانی را می خورند که سوریه یک کشور مرفه بود. آنها بهرحال خدا را شاکر بودند که هنوز کشوری برایشان باقی مانده که به آنجا بازگردند.
مخالفان ما که برای پیشبرد تغییر رژیم اُوِرت پول خرج می کنند، این کار را برای منافع پست شخصی خود انجام می دهند و معدود اند ایرانیانی که با آنها در این خیانت همدستی می کنند. همین تمایلات خائنانه برخی از هموطنان ما عامل اصلی بدبختی های امروز ما است.
 
. آیا با رضا پهلوی، فرزند شاه، توافق نظر دارید؟
مدت مدیدی است که نه او را دیده ام و نه ارتباطی با او دارم.
شما در آستانه 92 سالگی قرار دارید آیا در زندگی از چیزی پشیمان بوده اید و اگر بوده اید از چه؟
اولاً، شما خوشبینانه به سن من نگاه می کنید. من 90 سال دارم و شما گفتید 92 سال. حتماً منظور شما آن بوده که من به آن سن خواهم رسید و من سخن شما را به فال نیک می گیرم. من مطمئناً مرتكب اشتباهاتی شده ام؛ چه کسی می تواند ادعایی غیر از این داشته باشد؟ با این حال من از زندگی ام پشیمان نیستم. برعکس، من افتخار می كنم كه همیشه بدون توجه به اینكه دیگران درباره من چه قضاوتی می كنند مطابق با اصول و عقاید خودم عمل كرده ام.
 
. در زمان کودتای 1953 شما کجا بودید؟
من به استفاده از واژه «کودتا» مخالفم. این یک کلیشه رایج است و اگر کتاب های من را بخوانید خواهید دید که چرا من این را می گویم!
 
. به نظر شما نقش پدرتان در کودتا چیست؟ پدر شما ابتدا با دکتر مصدق متحد بود، چه چیزی باعث شد او نظر خود را تغییر دهد؟
برای پاسخ به سوال شما من ابتدا باید نقبی به تاریخ بزنم و به سال های 49-1948 برگردم. مصدق و متحدانش بر این عقیده بودند كه در انتخابات مجلس شانزدهم تقلب شده است و خواستار لغو نتایج انتخابات تهران شدند. عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، در نوامبر 1948 ترور شد و مصدق متهم به دست داشتن در آن بود. گفته می شد اسلحه ای که هژیر را کشته در خانه مصدق پیدا شده است. بهرحال درست یا غلط، تعدادی از متحدان مصدق از جمله مکی، بقایی و حائری زاده دستگیر شدند و مصدق هم در حبس خانگی در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت.
اعلیحضرت شاه دستور لغو انتخابات تهران و برگزاری انتخابات جدیدی را داد. پدر من در آن مقطع به مقام رئیس شهربانی منصوب شده بود. وی افسران جوان پلیس را برای صیانت از صندوق های رأی در مراکز گوناگون رای گیری در تهران گماشته بود، تا در صورت وقوع كوچكترین بی نظمی در انتخابات آنها در آماده باش باشند. نتیجه این شد که مصدق و حدود هفت نامزد دیگر جبهه ملی انتخاب شدند و مصدق توانست یک جناح اقلیت مخالف دوازده نفره در مجلس تشکیل دهد که به نوعی ثمره کوشش 
رئیس شهربانی، یعنی پدر من ژنرال زاهدی بود.
در جلد اول خاطراتم (صفحات 97-92) دلایل استعفای پدرم را شرح داده ام: این استعفا در پی سفر آورل هریمان (Averell Harriman) به تهران و آشفتگی ای که حزب توده به راه انداخت و چند نفر کشته شدند بود. مصدق ناراحت بود، اما پدر من حاضر به انداختن تقصیر به گردن رئیس شهربانی وقت [سرلشکر حسن بقایی] نبود و ترجیح داد به عنوان وزیر کشور استعفا دهد.
در همان صفحات خاطراتم به تفصیل عواملی را که منجر به ایجاد رابطه خصمانه بین پدرم و نخست وزیر مصدق شد شرح داده ام که طولانی تر از آن است که بتوان اینجا بازگو کرد.
 
. آیا شما باور دارید که سیا و MI6 در کودتا نقش داشتند و اگر چنین است به نظر شما چه نقشی داشتند؟
به سیا اقدامی را نسبت داده اند که در عاقبت آن اصلا نقشی نداشت. با توجه به پرونده های سیا که اخیراً منتشر شده، این سازمان هیچ اطلاع قبلی از وقایع رخ داده در 19 اوت (28 مرداد 1332) که منجر به سرنگونی مصدق شد نداشته است.
سوءنیت سازمان سیا بعداً توسط ریچارد هلمز (Richard Helms) که به مدت هفت سال رئیس این سازمان بود تأیید شد. سؤالی که باید از خود بپرسید این است که چرا سیا اسناد ایران را سوزاند اگر همه آن اسناد درست بودند؟ آیزنهاور به گزارش شفاهی كرمیت روزولت (Kermit Roosevelt) از این رویداد گوش داد و آن را داستانی بی ارزش (dime novel) خواند. بنابراین، اگر از من بپرسید، همه چرندیاتی بود که سیا سرهم کرد، چون باید به واشنگتن گزارش دستاوردش را می داد، همانطور که در کتاب بایندر آمده است.
 
. پس به نظر شما چه بازیگران دیگری نقش داشتند؟
همه مربوط به نیروهای سیاسی داخلی بودند. از همه طبقات جامعه با مصدق مخالفت می شد: از میان نمایندگان مجلس که بسیاری از آنها متحدین سابق مصدق بودند، از درون نیروهای نظامی و امنیتی که به پدرم به عنوان رهبر نگاه می کردند. از میان روزنامه نگاران از نوع عبدالرحمن فرامرزی، که پس از عزیمت شاه در 16 اوت سرمقاله تحریک کننده ای در کیهان نوشت.
اما تأثیر تعیین کننده را علمای عظام داشتند، شخصیت هایی مثل آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله بهبهانی و البته آیت الله کاشانی که نماد ضد استعماری بود و پس از جنگ جهانی اول در قیام شیعیان عراق برعلیه انگلیسی ها جنگیده و در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای اشغالگر انگلیس دستگیر شده بود. اینها بازیگران واقعی بودند.
 
. من به عنوان یک نوجوان که در منطقه واشنگتن زندگی می کردم، مانند بسیاری از دوستانم، از مهمانی های گوناگونی که شما در سفارت برگزار می کردید به نوعی رنجیده می شدم. آیا فکر می کنید با توجه به ساختار مذهبی جامعه ایران، آن مهمانی ها مناسب بودند؟ بعضی از مهمانی های شما حتی با معیارهای ما هم مسرفانه و پر زرق و برق بودند!
وظیفه یک سفیر است که منافع و وجهه کشور خود را تقویت کند و فرهنگ و تاریخ آن را در کشور میزبان معرفی کند. این ساده اندیشی و کاملاً اشتباه است که فکر کنید مهمانی های من در سفارت صرفاً خوشگذرانی و همنشینی های پرخرج بوده است.
وزنه های سیاسی واشنگتن مانند رهبر اکثریت سنای آمریکا، مایک منسفیلد و بسیاری از سناتورهای دیگر مانند ویلیام سیمینگتون، آبراهام ربیکوف، جیکوب جاوید، و رابرت برد و همچنین مقامات عالی دولت از هر دو حزب در این میهمانی ها بطور دائم شرکت می کردند. در بهار سال 1960، در اولین سفر من به واشنگتن، كنگره هنر و باستان شناسی ایران با همکاری آرتور پوپ، ایران شناس معروف، در نیویورك برگزار شد. این مراسم را شاهزاده شهناز پهلوی افتتاح کرد. در همان سال، تاریخدان معروف هارولد لم (Harold Lamb) شرح حال كوروش بزرگ را نوشت كه از روی آن فیلم مستندی هم ساخته شد (من از روی نگرانی خاطرنشان می کنم که گروه تروریستی مجاهدین خلق در پاریس از این فیلم به عنوان ابزار تبلیغاتی خود استفاده می کنند).
بعداً در دهه 1970، در زمان نیکسون، من به یاد دارم که وزیر امور خارجه ترکیه احسان صبری چاگلایانگیل به واشنگتن آمد و من او را به همراه سفیر یونان دعوت کردم که همین دعوت راه را برای برخی تفاهم های عملی در مورد اختلاف بین دو کشور بر سر مسئله قبرس هموار کرد. همه اینها در جلد چهارم خاطرات من بطور مستند ثبت خواهد شد. آخرین مورد که فراموش کردم حماسه نجات حدود 183 گروگان در منطقه واشنگتن در مارس 1977 بود که 149 نفر از آنها یهودی بودند. آنها توسط گروهی از تروریست های مسلمان حنفی در ساختمان بنای بریث (B’nai B’rith) به گروگان گرفته شده و تهدید به گردن زدن شده بودند.
این سرگشتگی طولانی در کتابی در سال 2012 به قلم، پل گرین، که یکی از گروگان ها بود، تحت عنوان «گروگان های فراموش شده» بازگو شده است. خوشحال می شوم نسخه ای از کتاب را برای شما تهیه کنم تا ببینید مأموریت من در واشنگتن همه اش خوشگذرانی و مهمانی نبوده است.
 
. من شخص شما را قضاوت نمی کنم بلکه فقط می خواهم از افکار و نظرات شما آگاهی یابم. فکر می کنید در زندگی سیاسی خود مرتکب اشتباه شده اید؟
فکر می کنم به این سؤال شما پاسخ دادم و گفتم که خطاهای زندگی اجتناب ناپذیر است و ممکن است من مرتکب خطاهایی شده باشم، اما در مورد اصولم ابراز پشیمانی نمی کنم.
 
. آیا به شاه هیچ زمان توصیه ای کردید و اگر چنین است از چه موضعی؟
بله ، در مورد مسائل خاصی بحث کرده بودیم و بعضی اوقات هم بحث مان بالا می گرفت. من به عنوان یک خدمتگزار وفادار نظر صادقانه خودم و بهترین توصیه هایم را به اعلیحضرت ارائه می دادم. او همیشه با دقت گوش می داد و وقتی بنظرش پیشنهادی منطقی بود، آن را می پذیرفت. من خاطرات زیادی از این مباحثات دارم که برای جلد چهارم خاطراتم در نظر گرفته ام.
 
. آیا او انتقادپذیر بود؟
او با انتقاد و مخالفت صادقانه دشمنی نداشت. گواه این مدعا نامه دکتر مظفر بقایی بود که در سال 1975 با صراحت از تصمیم اعلیحضرت برای تشکیل تک حزب رستاخیز انتقاد کرد. من خودم مخالف حزب رستاخیز بودم و برعلیه آن نظر داده بودم. تهران می خواست که کلیه کارکنان دولت از جمله دیپلمات های خارج از کشور عضو این حزب شوند. من به کارمندان خودم در واشنگتن گفتم که آنها می توانند عضو نشوند اگر صلاح نمی بینند.
 
. پیام شما به جوانان ایرانی و ایرانی-آمریکایی چیست؟
پیام من به نسل جوان از ته قلبم این است که فریب دشمنان کشورتان را نخورید. برای حفظ تمامیت کشورتان و جلوگیری از تجزیه آن اتحاد خود را حفظ کنید.
این را از عشق و دلبستگی عمیقم به ایران می گویم. قبل از انقلاب - یعنی در زمان ما - ایران جمعیتی کمتر از 35 میلیون نفر داشت. امروز جمعیت بالغ بر 80 میلیون نفر است. از این تعداد 60 درصد تحصیل کرده و از آنها 40 درصدشان فارغ التحصیلان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی هستند. حدود 30 میلیون ایرانی به عنوان پزشک، مهندس، وکیل و کادر متخصص بطور حرفه  ای فعالیت می کنند. در میان نیروی کار ایرانی حدود 20 میلیون نفر زن هستند. اینها مانند خواهران و برادران من، فرزندان و نوه های من هستند، آنها خون حیات من و آینده ایران اند.
 
. در مورد جواد ظریف چه فکر می کنید و آیا می توانید او را با خودتان مقایسه کنید؟
همانطور که در جای دیگری هم گفتم، من دکتر ظریف را شخصیتی لایق و متبحر می دانم. افرادی که وارد وزارت خارجه می شوند باید امتحان ورودی را بگذرانند و واجد شرایط باشند. آقای ظریف هدایت تیمی حرفه ای را عهده دار بود که چندین سال با هفت قدرت جهانی از جمله اتحادیه اروپا سر میز مذاکره وقت گذاشت. اگرچه ایران تحت معاهده NPT مجبور شد امتیازاتی بدهد، اما برجام که در 2015 امضا شد در راستای منافع ملی ایران بود. تاسف آور است که در نتیجه سیاستگزاری های واشنگتن، این توافق شاخص تضعیف شده است. تصمیم رئیس جمهور ترامپ مبنی بر انصراف از این توافق نامه كه به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بود، نقض قوانین بین المللی بود. به بیان ساده تر، ترامپ رئیس جمهور غیرمتعارفی است که سیاست خارجی اش حتی متحدان سنتی آمریکا را هم با او بیگانه کرده است.
 
. پیام شما به ترامپ و آیت الله خامنه ای چیست؟
من در آمریکا تحصیل کرده ام و همیشه نسبت به آن کشور احساسات دوستانه ای داشته ام. در دوران کاری خود، با نه رئیس جمهور آمریکا آشنا شدم و مستقیماً با شش نفر از آنها کار کردم. روابط ایران با آمریکا که طی چند دهه پر دردسر ساخته شده بود، متأسفانه در دو سال گذشته به دلیل سیاست های دولت ترامپ خراب و بدتر شد.
اما همانطور که چند ماه پیش در مطلب نیویورک تایمز نوشتم، مشکلی وجود ندارد که با گفتگو و مذاکره رو در رو قابل حل نباشد و من از هر دو طرف می خواهم که در چنین روندی شرکت کنند.
 
. شما در سال 2015 با رادیو فردا مصاحبه ای کردید. شما درباره توافق هسته ای و بسیاری از موضوعات مهم دیگر صحبت کردید. شما اشاره کردید که با سانسور و حتی برخی از فعالیت های ساواک مخالف بودید و علیه آنها صحبت کردید. در همان مصاحبه شما همچنین به این نکته اشاره کردید که اگر همه چیز خوب بود، ما انقلابی هم نمی داشتیم، که سخن بسیار معنی داری است چون از زبان فردی گفته می شود که یکی از مهمترین مقامات رژیم شاه بوده و کسی است که خیلی به شاه نزدیک بوده هم به عنوان سفیرش، هم فرد مورد اعتمادش و هم داماد سابقش. چرا کسی گوش نکرد؟ آیا شاه از شکنجه ها و اعدام هایی که صورت می گرفت آگاهی نداشت؟
شما در سؤال تان چندین موضوع را مطرح کردید. آنچه شما درباره مصاحبه من با رادیو فردا گفتید صحیح است اما اجازه دهید من به سؤال شما نکته به نکته بپردازم:
بله. من نسبت به توافق هسته ای حس خاصی دارم زیرا ارتباط من با این موضوع به نیم قرن قبل برمی گردد. من به عنوان وزیر خارجه آن زمان به دستور اعلیحضرت معاهده NPT را به نمایندگی از ایران امضا و سپس سند تصویب شده را به سازمان ملل متحد تسلیم کردم. این پیمان از حق كشورهای غیرهسته ای مانند ایران با به رسمیت شناختن «حق غیرقابل انكار» آن کشورها برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، در ماده سومش، حمایت می كرد. در برجام ایران مجبور شد با گذشتن از حقوق مشروع خود امتیازاتی را به دست آورد، اما همانطور كه گفتم این توافق بهترین دستاورد ممکن برای ایران بود تا از تحریم های تحمیل شده خلاص شود. آقای ترامپ به طور غیرقانونی از توافق خارج شد و تحریم های سختگیرانه تری را تحمیل کرد که موجب رنج بیشتر مردم ما شده است. با کمال تعجب، اکنون شاهد آنیم که یک لابی بزرگ در واشنگتن به تحریک جمهوریخواهان کنگره قصد فروش نه فقط نیروگاه اتمی بلکه تکنولوژی بازیافت و غنی سازی به عربستان سعودی را دارد.
نکته دیگر سؤال شما سانسور و شکنجه بود. مخالفت من با سانسور و افراط ساواک واقعیتی است که برای عموم مردم شناخته نشده است. من در جلد دوم خاطراتم یک نمونه را ذکر کرده ام. شاه حتماً از وجود شکنجه آگاه بوده، اما ممکن است زیردستانش او را به اشتباه انداخته باشند تا باور کند که از تکنیک های بازجویی ملایم، مشابه آنچه در غرب به کار می رفت، استفاده می شده است. به هر ترتیب، اواخر سال 1976 او دستورات اکیدی برای دولت صادر كرد تا جلوی شكنجه و بدرفتاری با بازداشت شدگان را بگیرد.
هیچ کس منکر خطاهای صورت گرفته نیست، زیاده روی ها و فساد زیادی وجود داشت. بنابراین تکرار می کنم: اگر همه چیز خوب بود، ما انقلاب نمی کردیم.
 
. شما از مرحوم امیرعباس هویدا انتقاد می کنید که هر روز یک ارکیده روی کتش می گذاشت، حتی هنگام زلزله، اما هنوز نشنیده ام که شما از جشن های 2500 امپراتوری که اساساً ریاکاری بود انتقاد کنید. یک جشن عجیب و غریب که برای پادشاهان خلع شده، چند دیکتاتور و برخی از رهبران غربی برگزار شد. مردم ایران هیچ ارتباطی با این موضوع نداشتند و از آنها برای شرکت در این جشن «شگفت انگیز» دعوت نشده بود. چه کسی این ایده را داد که چنین مهمانی پرشوری برگزار شود؟
ایده تجلیل از جلال گذشته ایران به خودی خود امری شریف بود. مشکل نحوه برنامه ریزی و اجرای آن و هزینه های گزاف دو میلیارد دلاری آن بود که بخش اعظم آن هم از راه های غیرقانونی، معامله های غیرمجاز و روابط خانوادگی به جیب افراد ثروتمند و متنفذ رژیم رفت.
 
. ایران در دوره شاه روابط نسبتاً خوبی با عربستان سعودی داشت و حتی رابطه غیرعلنی اما معمولی با اسرائیل داشت. امروز اما همه چیز کاملاً متفاوت است. نظر شما درباره دولت اسرائیل در زمان نتانیاهو و نقش سعودی در بی ثبات کردن خاورمیانه و اینکه آنها خواستار دخالت آشکار در امور ایران اند چیست؟
بله، ایران در زمان شاه روابط خوبی با عربستان سعودی داشت، اما در آن روزها، ما با ملک فیصل و نوع رهبری متفاوتی روبرو بودیم. اکنون می بینیم که جده تیم هایی از قاتلان را برای قتل و قطع عضو یک روزنامه نگار مخالف (جمال خاشقچی) می فرستد و، به لطف کاخ سفید ترامپ، از آن قسر هم در می رود! بدتر از آن، حاکمیت ترور در یمن است که عربستان سعودی با همدستی آمریکا به آن کشور تحمیل کرده است.
در مورد اسرائیل، در زمان دولت ساعد در اواخر دهه 1940، ایران اسرائیل را به صورت دفاکتو به رسمیت شناخت. اما آن كشور هرگز نمایندگی دیپلماتیک رسمی در تهران نداشت. پس از جنگ شش روزه در سال 1967، ایران موضع محكمی علیه اشغال سرزمین های عربی توسط اسرائیل اتخاذ كرد. سیاست اعلیحضرت مبتنی بر پشتیبانی كامل از قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل بود كه خواستار بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 است.
بعداً، چون اسرائیل حضور رسمی در تهران نداشت، ترتیب مشابهی هم برای PLO در زمان عرفات در نظر گرفته شده بود که انقلاب رخ داد و محقق نشد.
 
. با توجه به اینکه در اطراف ترامپ افراد جنگ طلبی مانند پومپئو و بولتون حضور دارند که از جنگ علیه ایران حمایت می کنند، آیا جنگ قریب الوقوع است؟
افرادی که شما نام بردید تن شان برای اقدامات نظامی علیه ایران می خارد، اما باید بدانند که چنین حماقت هایی به یک جنگ ویتنام دیگری تبدیل می شود. من در مقاله ام در نیویورک تایمز نوشتم: «زورگویی به ندرت به نتیجه می رسد و در مورد ایران هرگز به نتیجه نرسیده است.» و اضافه کردم که: «شتر در خواب بیند پنبه دانه»، 
 
هیچکس قادر نیست ایران را خرد کند.
بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©