برای نمونه فقط و فقط این چند اسم را که امروز یا خودشان و یا دنیا آنها را از رهبران سیاسی قلمداد میکنند، مرور کنید:
روح اله خمینی(جمهوری اسلامی)، سید حسن نصراله (حزب اله لبنان) خالد مشعل(حماس)، علی خامنهای (جمهوری اسلامی)، اسماعیل هنیه(حماس)، بشار اسد(بعث سوریه) ایمن الظواهری(القاعده)، ملا محمد عمر(طالبان)، مسعود رجوی(مجاهدین خلق ایران)، ابوبکر بغدادی(داعش) و....
این لیست بسیار بلند بالاتر از آن است که حتی عبور تیتر وار اسامی و مشخصات آن در مقالهای کوتاه بگنجد. حتی مرزهای آن تا جاهایی گسترده است که ذهن آدمی به آن خطور نمیکند. اما نکته مهم درباره همه این اسمها، رسمی است که از تروریستها، سیاستمدار میسازد. رسمی که بی تردید نشان میدهد چرا و چگونه اخلاق سیاسی در ورطه تباهی افتاده است و آینده دنیا در دست چنین سیاستمدارانی و آنها که با ایشان بر سر میزهای عریض و طویل مذاکره مینشینند به کدامین سو خواهد رفت؟!
در این میانه شاید پرداختن به هزارتوی کثیف سیاست جهان کار من و تو نباشد که به قدر فهم انسانی خود به مسائل دنیا و خبرهای تلخ و خونین آن نگاه میکنیم، اما به سهم خود اجازه بدهید چند نکته کوتاه را در این میان مرور کنیم. نکاتی که بیشتر به تاثیر سیاستمداران تروریست پیشه کشور خودمان بر عرصه کیمیاگری تبدیل تروریست به سیاستمدار، متمرکز است.
نخست- وقتی در خلال آخرین سالهای زمامداری بیل کلینتون در کاخ سفید، طالبان در افغانستان به رهبری ملا عمر و القاعده به رهبری بن لادن در حال تشکیل امارت اسلامی افغانستان بود، کسی فکر نمی کرد فقط چند سال بعد، صدور دستور واقعه یازدهم سپتامبر از همان دولت امارت اسلامی طالبان! دنیا را تکان بدهد. همان روزها من خبرنگاری جوان در روزنامهای در تهران بودم و برای نخستین بار به معنای کلمه طالبان اندیشیدم. «طالب» دانشآموز مدرسه دینی است و طالبان جمع آن. در فرهنگ خودمان در ایران از کلمه «طلبه» و جمع آن «طلاب» برای دانش آموزان مدارس دینی که به حوزه های علمیه شهرت دارند استفاده میشد و البته میشود.
حکومت طالبان با همه قواره ظاهری و عقاید باطنیاش را یکبار دیگر برانداز کنید! بیش از 20 سال قبل از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، طلاب در ایران با جمهوری اسلامی به قدرت رسیده بودند با همان قواره ظاهری و عقاید باطنی.
آیا شما هم مثل من به این نتیجه رسیدهاید که ما ایرانیها بیست و چند سال بیشتر از مردم افغانستان طعم حکومت طالبانی را چشیدهایم؟!
دوم- آیا هنوز حزب جمهوری اسلامی را به خاطر دارید؟! حزبی که در ابتدای به قدرت رسیدن انقلابیون توانست با هزاران ترفند و از جمله ترور و تسویه حسابهای خونین مسیر انقلاب را به نفع خود مصادره کرده و همه رقبای سیاسی را با شنیع ترین روشهای تروریستی از میدان بدر کند؟!
حالا به حوادث سیاسی لبنان در 20 سال گذشته توجه کنید درست پس از آن که حزب اله تصمیم گرفت از یک قدرت شبه نظامی، تبدیل به یک حزب سیاسی مسلح!!! گردد. تاریخ لبنان در این سالها با افت و خیز مداوم دولتها، چندین فقره ترور برجسته ترین چهرههای ملی(مانند رفیق حریری) و حتی جنگ با اسرائیل، پیوند خورده است.
نگاهی به سالهای زمامداری اعضای حزب جمهوری اسلامی در همه سالهای پس از انقلاب تا اکنون -که بیش از 25 سال است دبیرکل آن حزب کذایی رهبر جمهوری اسلامی است- در ایران بیاندازید. آیا همان مسیری که در این سالها لبنان از آن عبور کرده است را نمیبینید؟! جنگ، ترور، ناکارآمدی دولتها، قدرت گرفتن شبه نظامیان(بسیج و سپاه) و حذف فیزیکی مخالفین!!!
آیا شما هم مثل من به این نتیجه رسیدهاید که ما ایرانیها بیست سال قبل تر از مردم لبنان تجربه زندگی با احزاب سیاسی مسلح را آغاز کردهایم؟!
سه- این روزها دار و دسته دولت اسلامی عراق و شام حسابی نقل محافل خبری هستند. از خطبه خوانی خلیفه مسلمین جهان حضرت آیت الاعظام الابوبکر البغدادی(دامت افاضاته!!!) تا کشتارهای جمعی در گوشه و کنار مناطق تحت تصرف این گروه تروریستی. از اجرای به گفته خودشان قوانین شریعت اسلام و فرامین رسول خدا، دال بر سنگساز زنان، قطع دست و پا و گردن زدن در ملا عام تا احکام سیاسی رهبران گروه داعش مانند تسویههای خونین از هر فرد یا گروهی که با تفکر حاکمان همسو نباشد. کشتارهای دسته جمعی و قتل عامهای بدون هرگونه محاکمه و البته بی هیچ نیازی به پاسخگویی بابت جانی که از هر کسی گرفته میشود. چرا که شلیک کننده خود را حاکم شرع میداند و معتقد است که در حال جاری کردن حکم خدا بر روی زمین است!!!
برگردید به ایران خود مان از همان شب بیست و دوم بهمن 1357 تا همین امروز. میتوانید نام هایی ماند خمینی(با صدور حکم تشکیل دادگاههای انقلابی در همان ابتدای به قدرت رسیدن، صدور فرمان جهاد و ادامه جنگ، دستور کشتار زندانیان سیاسی در دهه60 و ده ها مورد دیگر) صادق خلخالی(برای اعدام هزاران زندانی به جرایم گوناگون از مخالف اسلام و تودهای بودن گرفته تا اعتیاد به مواد مخدر) هادی غفاری، اسداله لاجوردی، مصطفی پورمحمدی، علی فلاحیان، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدی گیلانی و... را نادیده بگیرید؟!
آیاشما هم مثل من به این نتیجه رسیدهاید که ما ایرانیها طعم زندگی کردن زیر نظر و قوانین دولت اسلامی را سی و پنج سال پیش از مردم عراق و شام تجربه کرده ایم؟
آنها میگویند خلیفه مسلمین جهان و شاید همه ما به یاد بیاوریم که علی خامنهای را سالهاست بادمجان دور قاب چینهایش ولی امر مسلمین جهان لقب دادهاند.
فراموش نکنیم جمهوری اسلامی پدرخوانده تمام گروه های تروریستی امروز دنیاست. گروه هایی که آنها هم از همان مسیر جمهوری اسلامی به زودی رهبران خود را سیاستمداران زبده بین المللی، تلقی خواهند کرد و شگفت آور اینکه جهان با همین رهبران بر سر میز مذاکره خواهد نشست.
فکر کنید اوباما و ابوبکر بغدادی سر یک میز!!!