مدیران و دبیران سایت اصولا با دمکراسیهای اروپای غربی و ایالات متحده مشکل دارند و اصولا تلاش نمی کنند با درج مطالب مخالف گرایش خود نوعی توازن را در مطالب برقرار کنند. آنها با فرض گرفتن دمکراسیهای غربی و امنیت ناشی از همپیمانی کشورهای عضو ناتو با ایالات متحده به دنبال اهداف دیگر خود یعنی ترویج ضدیت با سرمایه داری و ایالات متحده و اسرائیل هستند. آنها بالاخص در بحرانهای سیاسی این گرایش ضد امریکایی خود را بروز می دهد. در جنگ میان اسرائیل و حماس، در اشغال کریمه توسط پوتین و مداخلهی نظامی روسیه در شرق اوکراین و بعد در بحران داعش به خوبی می توان این گرایش ضد امریکایی (نه فقط انتقاد از سیاست خارجی امریکا بلکه برخوردی ذاتگرایانه و غیر تحلیلی با این کشور و دولت آن) را مشاهده کرد. ببینیم چپگرایی و گرایش ضد امریکایی و ضد اسرائیلی چگونه خود را در یک رسانه نشان می دهد.
توطئهی ناتو و "اهریمن سازی از پوتین"
سایت رادیو زمانه در پناه دفاع از حقوق همجنسگرایان و زندانیان سیاسی در ایران (برای حفظ مشروعیت خود به عنوان سایت اپوزیسیون و دریافت کمک از دول غربی) در تبلیغات ضد امریکایی خویش تا آنجا پیش می رود که به شستشوی جنایات پوتین در اشغال کریمه، مداخلهی نظامی در اوکراین و اسقاط هواپیمای مسافر بری مالزی می پردازد. در یکی از سلسله مطالب ضد امریکایی این سایت با عنوان "ماموریت جدید ناتو جنگ جهانی انرژی است" مصاحبه شونده در باب توطئههای ناتو در روسیه می گوید: "غالب مردم فکر میکنند که اهریمنسازی از پوتین، ارتباطی با مسئله نفت و گاز ندارد. اما من نظری متفاوت دارم و فکر میکنم که در صدر برنامههای ناتو، جنگ منابع قرار دارد. اما ناتو برای منحرف کردن افکار عمومی، تلاشهای خود را در قالب جلوگیری از کشورگشایی روسیه ارائه میکند... با توجه به مشاهدات من در مورد استراتژی ناتو، فکر میکنم که هدف، کنترل راههای خروجی صادرات روسیه باشد. این جنگ مسیرهای صادراتیست؛ مسیرهای خط لوله که از کشور خارج میشوند و در جریان احداث پروژه «نابوکو» یا «نورث استریم» آشکارا شاهد ان بودیم." (زمانه، 21 مهر 1393؛ این مطلب ترجمه است اما مترجم آن معلوم نیست) اگر چنین است چرا ناتو این کار را قبل از اشغال کریمه و جنگ افروزی پوتین در اوکراین آغاز نکرد؟ این دیدگاه که در میان چپها رایج است همهی رخدادهای دنیا را به نفت مرتبط می کند گویی چین و روسیه نه نفت مصرف می کنند و نه آن را می فروشند؛ دولتهای اقتدارگرایی مثل ونزوئلا و ایران نیز در این میان دستهای خود را بسته و دارند نگاه می کنند.
شاهکار این نوع توطئه اندیشی و پوتین دوستی در اینجاست که بنا به این تحلیل "ناتو باید روسیه را وادار به اشغال اوکراین کرده و از آن خواسته باشد در اوکراین مداخلهی نظامی کند و بعد هواپیمای مسافربری را بیندازد تا بعد ناتو وارد میدان شده و راه های خروجی صادرات روسیه را کنترل کند".
رادیو زمانه در جریان اعتراضات اوکراین، مخالفان حکومت را در چند مطلب فاشیست معرفی می کرد. نویسندگان و مترجمان اصلی رادیو زمانه به دلیل گرایش ضد امریکایی و منجمد شدن در دههی هفتاد میلادی همهی جنگها را جنگ نفت و گاز می دانند و راه اندازی همهی جنگها را به ایالات متحده که به اعتقاد آنها صاحبان شرکتهای نفتی آن را اداره می کنند نسبت می دهند.
اگر این گونه مطالب با دیدگاههای متقابل در سایت همراه می شد امکان این نظر وجود داشت که سایت می خواهد نظرات مختلف را درج کند اما دیدگاه مقابل که نویسندگان مقالات سایت آن را با برچسب نئوکان یاد می کنند در رادیو زمانه غائب است.
دلسوزی برای پوتین و خامنهای
در مطلبی دیگر یکی از نویسندگان رادیو زمانه از این که قیمت نفت کاهش یافته برای روسیه و ایران تحت نظامهای دیکتاتوری نفتی اظهار نگرانی کرده و این را به توطئهی عربستان و ایالات متحده نسبت می دهد (سقوط بهای نفت: تبانی امریکا و عربستان، 24 مهر 1393). بالا بودن قیمت نفت برای پوتین و خامنهای یعنی رانت بیشتر برای وفاداران به حکومت و فساد بیشتر و ماشین سرکوب قدرتمند تر و مداخلهی نظامی بیشتر. این مطلب اسم دارد اما اسم آن (سوسن اولیا) به احتمال زیاد اسم مستعار است. مطالب با استم مستعار در سایت رادیو زمانه بسیار به چشم می خورند. مدیران سایت با توجیه خطر امنیتی برای بسیاری از مطالب اسم مستعار می گذارند در حالی که بسیار بعید به نظر می رسد حتی یکی از آنها در ایران باشد.
این دلسوزی ریشه در آنجا دارد که روسیهی تحت پوتین خطری برای سرمایه داری جهانی (کوروش عرفانی، 10 شهریور 1393) و نه خطری برای امنیت جهانی معرفی می شود. رسانههای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی در این دلسوزی با نویسندگان سایت رادیو زمانه همراهی دارند.
مخالفان فاشیست پوتین
در مقالهای در باب رایت سکتور نخست معترضان اوکراینی عمدتا راستگرا معرفی می شوند: "شبهنظامیان رایت سکتور در فضای سیاسی بیثبات اوکراین به طور فزایندهای ایفای نقش میکنند." بعد هم بخشی از آن به عنوان نژادپرست معرفی می شود: "گروههای متفاوتی از جمله هواداران متعصب فوتبال به رایت سکتور پیوستهاند اما متقابلا سازمان “چکش سفید” از این جبهه به دلیل اعتقادها و گرایشات نژادپرستانه اخراج شده است." (رایت سکتور: قهرمان در غرب، فاشیست در شرق، برگردان بابک نصیری، 14 فروردین 1393) اما در مورد اعمال آنها سخنی گفته نمی شود. اکنون هشت ماه از انتشار این مطلب می گذرد اما گزارشی در باب اعمال این گروههایی که سایت رادیو زمانه (البته به نقل از منابع چپ غربی) فاشیست معرفی می کند منتشر نشده است. چگونه است که این فاشیستهای اوکراینی یک باره به سر خانه و کاشانهی خود رفتند و اثری از اقدامات فاشیستی آنها به چشم نمی خورد؟
در مقالهای دیگر معترضان به یانوکوویچ به صراحت فاشیست معرفی می شوند: "رهبری “جنبش میدان” در کییف در دست گروههای ماوراء راست قرار دارد که هوادارانشان نقاب میزنند و با چماق حرکت میکنند. فصل مشترک این گروهها، دیدگاههای ضد روسی، ضد کمونیستی و یهودیستیزانه است." (منطقه ممنوعهی کی یف و هژمونی فاشیستها، ترجمه بابک نصیری، 19 اسفند 1392)
عدم پوشش تهدیدهای پوتین
در برابر این غمخواری برای پوتین و روسیهی تحت وی تهدیدهای وی پوشش چندانی در رادیو زمانه پیدا نمی کنند. پوتین یک بار تهدید کرد که اگر بخواهد می تواند تا کییف در عرض دو هفته پیش روی و آنجا را اشغال کند (خبر آنلاین، 11 شهریور 1393). بار دیگر نیز وی غرب را به استفاده از سلاح های اتمی تهدید کرد. او به رهبران غربی خطر درگیری با بزرگترین قدرتهای اتمی جهان را گوشزد کرد. (ایسنا 27 مهر 1393) جالب است که این تهدیدات در رسانههای جمهوری اسلامی که متحد پوتین است منتشر می شوند اما در رادیو زمانه منتشر نمی شوند. آدم ربایی دولت پوتین در کریمه از میان تاتارها اصولا در سایت رادیو زمانه منعکس نشد.
در برابر اسرائیل هم این یک طرفگی پوشش اخبار به چشم می خورد. هنگامی که یک مسجد و یک کنیسه از سوی دو طرف نزاع در اسرائیل مورد حمله واقع شد تیتر مطلب زادیو زمانه فقط حمله به مسجد را پوشش می دهد و نه حمله به کنیسه را (شهرکنشینان اسراییلی مسجدی را در کرانه باختری سوزاندند، 21 آبان 1393)
پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر یا تبلیغات ضد امریکایی
امروز دولت روسیه دارای صدها رسانهی دولتی و شبه دولتی است که برای پوتین و سیستم وی تبلیغ می کنند. حتی تبلیغات آر تی وی پوتین بر غرفههای تبلیغاتی خیابانی در شهر نیویورک و دیگر شهرهای بزرگ امریکا به چشم می خورند. رادیو زمانه نیز می تواند یکی از آنها باشد. اما مشکل رادیو زمانه آن است که با برنامه و هدف حقوق بشری برای این سایت و رادیو کمک مالی می گیرد و در عمل اهداف و برنامههای ضد امریکایی و ضد اسرائیلی و روسوفیلی خود را به پیش می برد. مدیران سایت مدعای دمکراسی دارند اما به تبلیغ برای حکومتی می پردازند که اثری از دمکراسی در آن به چشم نمی خورد. مدیران رادیو زمانه ظاهرا فراموش کردهاند که دولت پوتین هزاران مسلمان را از دم تیغ گذراند، خبرنگاران مستقل را ترور و در انتخابات تقلب کرد. البته آنها احتمالا همهی این نکات را تبلیغات رسانههای غربی و امپریالیستی معرفی می کنند.