به گزارش نشریه «الگماینر»، نیویورک تایمز با چاپ سرمقالهای درباره هاشمی رفسنجانی، از او با القابی همچون «عالیجنالب خاکستری»، «عملگرا و دارای مهارت در عملیات پشتپرده» و «میانهرو» نام برده است.
سرمقاله ستایشآمیز نیویورکتایمز درباره رفسنجانی با عنوان «مرگ نابه هنگام یک عملگرای ایرانی» منتشر شده که در آن هیچگونه اشارهای به سابقه حمایت از تروریسم توسط او، نشده است.
هاشمی رفسنجانی از ارکان اصلی شکلگیری پیروزی انقلاب 1979 و از موسسان جمهوری اسلامی بوده است. او یکی از نزدیکترین افراد به خمینی بود که اگر همراه وی در جنایات دهه اول انقلاب شریک نبوده، حداقل از همه آنها مطلع و درگیر بوده است.
پس از مرگ خمینی، رفسنجانی با تغییر در قانون اساسی، حکومت را بین خود و دوست قدیمیاش خامنهای تقسیم میکند. خامنهای رهبر و رفسنجانی به مقام ریاست جمهوری اسلامی میرسد. با گذشت زمان، خامنهای خود را از زیر سایه سنگین هاشمی رفسنجانی بیرون میآورد و با کمک سپاه پاسداران نیروی قدرتمندی که بوجود آورده، کل نظام حکومتی را تحت سلطه گرفته و رفیق سابق و رقیب فعلیاش را به آرامی از صفحه سیاست جمهوری اسلامی به حاشیه و انفعال میراند.
اوج این جدایی بین رهبر و رییسجمهور سابق در انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 اتفاق میافتد که خامنهای موفق میشود با ظهور مهرهای به نام احمدینژاد، رفسنجانی را به شکست وادار کند.
پس از اتفاقات خرداد 1388 و به راه افتادن جنبش سبز، رفسنجانی که موقعیت قدرتمند حکومتی خود را پایان یافته دید، دست به تطهیر و گندزدایی سابقه سیاسی خود زد و با هماهنگ نشان دادن خود با حرکت مردمی آن زمان، موفق به یافتن جایگاهی بهتر از سابق در میان افکار عمومی شد و عدهای از مردم و طیف اصلاح طلبان حکومتی نیز که از سیاستهای رهبری و احمدینژاد به تنگ آمده بودند، ناچار به هاشمی رفسنجانی متمایل شدند.
این تاکتیک سیاسی هاشمی باعث شد تا بیش از پیش مورد غضب رهبری رژیم اسلامی قرار بگیرد تا جاییکه ریاست مجلس خبرگان را از دست داد و در ثبتنام ریاستجمهوری پیشین رد صلاحیت شد، هر چند که مقام تشریفاتی و کم اثر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را تا لحظه مرگ حفظ کرد.
این تطهیر و مظلومنمایی در برابر رقیب قدرتمند سیاسی، خامنهای، باعث نمیشود تا لکههای ننگین سوابق و اتهامات دست داشتن در عملیات تروریستی زدوده شود.
در سرمقاله نیویورکتایمز هیچگونه اشارهای به اتهامهای رفسنجانی و برخی چهرههای سیاسی دیگر جمهوری اسلامی در همدستی با بمبگذاران مرکز یهودیان آرژانتین (آمیا) در سال 1994 که باعث کشته شدن هشتاد و پنج نفر شد، نشده است؛ یا نقش مهم او در قتل چهار رهبر و فعال کرد مخالف جمهوری اسلامی در سال 1992 که در رستوران میکونوس کشته شدند و توسط دادگاهی در آلمان، گناهکار شناخته شد. نیویورکتایمز حتی رابطه رفسنجانی با فعالیتهای غیرقانونی و نظامی هستهای جمهوری اسلامی را نیز فراموش کرده که همه این وقایع در طول دو دوره ریاستجمهوری او (1989 تا 1997) رخ داده است.
اما راز پشتپرده این سوگواری و مرثیهسرایی نیویورکتایمز برای مرگ هاشمیرفسنجانی چیست؟ عدهای معتقدند نیویورکتایمز درحال زمینهسازی پروژه عرضه تورهای مسافرتی گرانقیمت از آمریکا به ایران از سال 2017 است. گفته میشود نیویورکتایمز تاکنون برنامهریزی برای 9 پیشنهاد جداگانه تورهای مسافرتی به ایران داشته است. هزینه این تورهای مسافرتی و سکونت در هتلهای مجلل ایرانی بر هر نفر 7395 دلار است (بدون احتساب بلیت هواپیما) بنابراین شاید یکی از دلایل مداحی هیئت تحریریه نیویورکتایمز برای مرگ سردسته تروریستهای جمهوری اسلامی همین موضوع باشد. در صورت واقعیت داشتن این ماجرا، باید گفت نیویورکتایمز به شدت از اخلاق حرفهای رسانهای خود فاصله گرفته و حداقل با ستایش از یکی از ارکان تروریسم جمهوری اسلامی نسبت به خون کشتهشدگان و رنجهای زندانیان سیاسی توسط این رژیم و استانداردهای غربی روزنامه نگاری بیاحترامی کرده است.
سوگواری لابیهای وابسته به رژیم تهران در حالی مضحکتر از قبل می نماید که برخی دستاندرکاران حوزه رسانه و فعالان اجتماعی مرگ هاشمی را سراغاز یک ویرانی کامل برای رژیم اسلامی قلمداد می کند.
منصوره پیرنیا روزنامهنگار قدیمی ایرانی مرگ هاشمی را به مرگ اسد الله علم در زمان نظام پادشاهی شبیه دانسته و میگوید مرگ علم سرآغاز سقوط شاه بود و بی تردید مرگ رفسنجانی نیز سرآغازی برای پایان رژیم ملایان در ایران.
نظریه خانم پیرنیا در کاریکاتوری از شاهرخ حیدری نیز تجلی یافته که برای نخستین بار یک روز پس از مرگ هاشمی در رادیو فردا منتشر شد.
این کاریکاتوریست ایرانیتبار مرگ هاشمی را به شکستن یکی از پایههای تخت قدرت خامنهای تشبیه کرده است که بی تردید این دیکتاتور خودکامه را نیز به زیر خواهد کشید .
بیژن خلیلی مدیر مسئول ایرانشهر نیز میگوید: «یادمان نرود این رفتار نیویورک تایمز تازگی ندارد. در سال 1979 نیز همین مطبوعات غربی بودند که از روح الله خمینی یک قدیس ساختند و به ملت ایران حقنه کردند. حالا هم آنها در همان مسیر گذشته خود گام بر می دارند.»