درباره نویسنده :
سرهنگ دکتر دانش فروغی دانش آموخته دبیرستان نظام و دانشکده افسری در دوره بیژن است. دوره مقدماتی را در رسته اردنانس(مهمات و اسلحه) در ایران و دوره های طولانی فرماندهی تدارکات صحرائی، دوره میانی فرماندهی گروهان مشترک اردنانس را در پادگان نظامی «ابردین» در ایالت مریلند، دوره عالی پرسنلی را در فورت بنجامین هریسون در ایالت ایندیانا و دوره کارآموزی در حین انجام کار را در طبقه بندی پرسنل در فورت « لنردود» در ایالت میسوری بپایان رسانیده است. به موازات آموزش نظامی و انجام مأموریت های محوله، فروغی پیش از اعزام به آمریکا از دانشگاه تهران در مقطع فوق لیسانس در رشته های روانشنانسی و جامعه شناسی فارغ التحصیل شده و پس از آن بدلیل نیاز ارتش، دوره فوق لیسانس روانسنجی را در دانشسرای عالی طی کرده است. او پس از پذیرش از دانشگاه پتزبورک در ایالت پنسیلوانیا و اخذ درجه دکترا و بازگشت به ایران، به امر ستاد بزرگ ارتشتاران به نیروی هوایی شاهنشاهی انتقال یافت تا مدیریت ساخت آزمون های روانی و انتخاب دانشجویان با استعداد در کادر خلبانی و همافری را عهده دار شود. آخرین شغل او با درجه سرهنگی مسئولیت دفتر مشاوره و آزمون های روانی در فرماندهی آموزش های هوایی بود. او دو ماه پس از انقلاب با همسر و فرزندانش به آمریکا مهاجرت کرد و پس از سیزده سال خدمت در فرمانداری لس انجلس مستقلا به کار روان درمانی و خانواده درمانی پرداخت. فروغی عقیده دارد ریشه های فرهنگی ایران زمین از خاک سر برون آورده اند و مردم ما عصر شکوفه های در حال رویش آن را بزودی نثار آرامگاه جان باختگان راه میهن خواهند ساخت و آزادی و سربلندی پیشین را تجدید خواهند کرد.
برگرفته از کتاب :
« افسر ارتش برای جنگ با دشمن خارجی آموزش دیده بود. نگرش او کشتن هم میهن نبود. ... حقوق افسران ارتش شاهنشاهی حتی در درجه امیری به زحمت می توانست مخارج زندگی شرافتنمدانه را تأمین کند. شاید پرسش این باشد که چرا تعدادی انگشت شماری از امرای ارتش صاحب سرمایه بودند. همان تعداد را که فردوست در گزارش خود به فرماندهان خود پس از انقلاب گزارش داده است، از نظر تعداد، حداکثر چیزی است که در یک ارتش بزرگ با بیش از ده ها هزار افسر که پنجمین نیروی نظامی جهانی بود، می توانست وجود داشته باشد. هیچ افسری مفت خور نبود! شما زندگی روحانیون را با زندگی افسران پیش از انقلاب مقایسه کنید. « دزدی مشروع» توسط افرادی انجام می گرفت که بنام تجارت! به چپاول مشغول بودند، ولی بخشی از گناهان خود را با دادن رشوه مذهبی پاک می کردند.
در جایی که دانشجوی کشور در دانشگاه های ما غذا و شهریه رایگان داشت، در همان حال افسران و درجه داران ما در مرزها و دورافتاده ترین نقاط کشور به خدمت شبانه روزی اشتغال داشتند. دشمن همیشگی ما کشور عراق و شوروی از دو سو و دست در دست هم ایجاد مزاحمت می کردند. ارتش فقط دیدن لباس های نظامی و واکسیل و نشان های بر سینه نبود. یک زندگی پر از محرومیت و بی خوابی، تلاش و کوشش برای انجام پروژه های دفاعی در جهت نگهداشت شرف انسانی و سربلندی ملت ما بود که جز با از خودگذشتگی این امر امکان پذیر نبود.
آنچه با تبلیغات منفی رهبران مذهبی درباره افسران بدون دلیل و مدرک گفته شده است، نادرست و خیانت به تاریخ کشور و دشمنی بر علیه شرف و فرهنگ ایرانی است. ....(صفحه 126-125)