روایت کوتاه بیژن خلیلی از زندگی این هنرمند پیشکسوت :
از نخستین روزهایی که در دهه ۹۰ میلادی به لس آنجلس آمد با هم آشنا شدیم و دوست شدیم که این آشنایی به یک دوستی ماندگار تبدیل شد.در همان سالها بسیار یکدیگر را می دیدیم، با هم و با گروه دوستانش به سفر می رفتیم. او با وقار و جنتلمن، و صدایش در یک محاوره دوستانه نیز، دلنشین و اثرگذار بود. به کتاب و شرکت کتاب علاقه ویژه ای داشت. هر سال، تقویم شرکت کتاب را در برنامه های رادیوی اش معرفی می کرد و سالهایی که سالنامه (سررسید) شرکت کتاب را منتشر می کردم از مشتریان پر و پا قرص آن بود و در سالهای پیش از کووید نیز حتماً سررسید چاپ ایران را برایش می فرستادم.
یک سی دی حرفه ای با صدای این هنرمند پیشکسوت با عنوان « عاشقانه» در سال 1999 در شرکت کتاب منتشر شد. پیش از کووید قرار بود با همکاری شرکت کتاب و استودیوی او، فیلم های تاریخی هالیوود بمانند «ده فرمان» و «بن هور» را مجدداً بدون سانسور دوبله و تولید کنیم و در سینماهای ایالات مختلف امریکا و جهان به نمایش بگذاریم که نامه های متعددی هم به مترو گلدن مایر، فوکس قرن بیستم و سونی برای دریافت اجازه نامه دوبله و پخش نوشتم که متاسفانه با آغاز شیوع کرونا همه چیز متوقف شد.
سال گذشته پس از کووید خیزمجددی برداشتم ولی با توجه به بسته شدن استودیوی فریدون و کووید که گرفته بود، نتوانستیم و نشد که گام های اصلی و اساسی را برداریم. چند بار به تلفنش زنگ زدم و پیام گذاشتم که پاسخی نشنیدم تا آن که مرتضی برجسته نازنین با انتشار عکسی از او در بیمارستان متوجه بیماری او شدم و بعد نینا ناببی خبر داد که او به یک آسایشگاه منتقل شده است. نشانی را از ایشان گرفته و به آن جا رفتم ، مسئول آن جا گفت که شب پیش، از آن جا رفته و طبق قانون نمی توانست بگوید کجا و البته با پرس و جوی مجدد معلوم شد در همین روزهای آخر دسامبر او را به همان جا برگردانده اند که البته تقدیر نمی خواست او را در حالت نزار ببینم.
فریدون با معرفی دکتر بنفشه سوده سبب شد که من با این خانم فرهیخته و ادیب آشنا شوم که ثمره آن انتشار دو کتاب شعر او بود که بر گنجینه ادبیات فارسی ایرانیان خارج از کشور با همکاری شرکت کتاب افزوده شد. پس از درگذشت فریدون، خانم دکتر سوده در یک پست فیس بوکی به شدت به مرجان و کیوان عباسی، مدیران شبکه«من و تو» برای آن که برای ارزانتر تمام کردن هزینه های تولید و دوبلاژ ، کارها را به استودیوهای ترکیه ای سپردند و سبب تعطیلی استودیوی فریدون در لس آنجلس شدند، اعتراض کرده بودند.
بدون تردید نقش فریدون دائمی در موفقیت شبکه«من و تو» و بوجود آوردن بسیاری از تولیدات این شبکه فراموش نخواهد شد.
مطلب منتشر شده فریبرز یوسفی در فیس بوک درباره فریدون دائمی :
صدای استاد فریدون دائمی، دائمی شد
استادپیشکسوتان دوبله ایران، امروز ما را ترک کرد .تسلیت به تمامی دوستان ، دست اندرکاران دوبله و همکاران او.
فریدون دائمی متولد .۱۳۲
پیشه ها :
دوبلور، سرپرست دوبلاژ فیلم و آثار تلویزیونی، برنامه ساز، گوینده رادیو و تلویزیون و مجری
آغاز کار در گویندگی ها : ازسال ۱۳۴۳ ، بعنوان مدیر دوبلاژ : ازسال ۱۳۴۶
او که از صداهای ماندگار در صنعت گویندگی محسوب میشود، در دوره فعالیتش از پرکارترین ها بود. صدای زیبایش را در بسیاری از "آنونس" فیلمها (کلیپ تبلیغ) و پیامهای بازرگانی شنیده ایم.
مجری توانای رادیو و تلویزیون و سازنده برنامه ها، ایشان همچنین در امر گویندگی مستندهای تلویزیونی نیز فعالیت داشتند، مانند مستند "داستان در جنگ"
- سرپرست دوبلاژ بسیاری از فیلمهایی سینمایی ایرانی، نظیر :
دست شیطان (۱۳۶۰) ، بنفشه زار، پرونده، خانه عنکبوت، (۱۳۶۲)، آن سفر کرده، حماسه مهران، هیولای درون، یاد (۱۳۶۳)، زنگ اول (۱۳۶۴)، راوی فیلم ایرانی فریاد مجاهد (۱۳۵۸)
- مدیر دوبلاژ بسیاری از فیلم سینمایی خارجی نظیر : "سرت بدزد احمق"
- سابقه گویندگی بجای : جین هاکمن -- فیلم بانی و کلاید (1967)، ویتوریو گاسمن -- فیلم باراباس (1961)، دزموند لوئلین -- فیلم پنجه طلایی (1964)، چگونه غرب تسخیر شد -- راوی فیلم (1962)، هلن قهرمان تروی -- راوی فیلم (1956)
فریدون دائمی که از برجسته ترین سرپرستهای گفتار فیلم بود، در خصوص گویندگی نیز مهارت و شهرت او در"گفتار متن" آثار سینمایی و "آنونس" فیلم بود که صدای خاص و زیبایش همیشه در اذهان باقیست.
مصاحبه مهدی ذکایی مدیرمسئول مجله جوانان با فریدون دائمی :
فریدون دائمی را از ایران می شناسیم، از سالهای طلائی فیلم های دوبله شده هالیوودی که همزمان درتهران، نیویورک، پاریس و لندن روی پرده می رفتند و صدای دلنشین و پرقدرت اش را در آنونس فیلمها، بقولی در بزودی ها و برنامه آینده ها می شنیدیم.
دائمی همزمان در تلویزیون ملی هم فعالیت داشت و سالها بعد دوباره او را در رادیو تلویزیون های خارج دیدیم و سرانجام در مدیریت دوبلاژ فیلم ها وسریال ها، تا فریدون دائمی خستگی ناپذیر در جوانان رادیو و مجله جوانان گفتگو کردیم و با او به سالهای دور رفتیم و فراز و نشیب ها را طی کردیم تا به امروز و شهر فرشته ها رسیدیم.
می گوید بعد از اینکه دیپلم را گرفتم، قرار بود بروم دانشکده کشاورزی، که همان سال تلویزیون کانال 3 در ایران، برای برنامه هایش بدنبال گوینده بود من بدلیل علاقه به این کار، مراجعه کردم و بلافاصله هم قبول شدم ابتدا صدایم پشت دوربین بود، بعد هم آمدم جلوی دوربین و به گویندگی خبر پرداختم در آنجا یکی از دوستان صمیمی ام عباس اربابی از کارگردانان معروف تلویزیون همکاری با تلویزیون ملی را شروع کرده بود که مرا هم به آنجا برد و من در کادر گویندگان تلویزیون ملی در آمدم.
همزمان دو استاد دوبله، زرندی و سعید شرافت از زنگ صدای من خوششان آمد و مرا تحت تعلیم گرفتند و برای دوبله آماده ساختند. همان موقع من در دانشکده ادبیات قبول شده در رشته زبان و ادبیات انگلیسی لیسانس گرفتم و چون زبان دوم هم داشتیم، من فرانسه را ترجیح دادم و همین سبب شد برای انونس فیلم ها بدلیل تلفظ صحیح زبانهای مختلف دعوت به همکاری شوم، کار آنونس کار آسانی نبود، ظرافت های خاص خود را داشت چون از کمدی گرفته تا درام، اکشن و رمانتیک را در بر میگرفت، قبل از من همکاران دیگری چون تهامی این کار را انجام می دادند که تهامی به استرالیا رفت و من امکان فعالیت بیشتری پیدا کردم و در آن مدت عضو هیئت مدیره دوبله فیلم شدم، فوق لیسانس علوم اجتماعی را هم گرفتم و خلاصه همه شب و روز من به کار و فعالیت و تحصیل و دانش اندوختن می گذشت. همان روزها فستیوال فیلم های کودکان و نوجوانان برگزار می شد از من دعوت شد به 3 زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه، اعلام مشخصات و تبلیغات فیلم ها را بعهده بگیرم و در آن شرایط ذخیره ها و اندوخته های تحصیلی من بکار آمد.
آنروزها در ایران دوبله در بهترین شرایط بود، من بعنوان سرپرست گویندگان دوبله برگزیده شدم و در چنین مقامی، باید قبل از شروع کار دوبله ترجمه ها را بطور دقیق بررسی می کردم، که با جملات و حرکت لبهای گویندگان هماهنگ باشد، خودتان شاهد بودید که دوبله با دوبلورهای بسیار نابغه و توانا در ایران سرنوشت فیلم ها را روشن می کرد، جان وین بدون صدای ایرج دوستدار، آن طنزها و شوخی ها امکان پذیر نبود، رایان اونیل بدون صدای سعید مظفری، الن دلون بدون خسرو خسروشاهی، پل نیومن بدون جلیلوند که بعد در فیلم های ایرانی بجای فردین حرف زد و امیرهمایونی بجای تونی کرتیس همه و همه با خلاقیت های خود به شخصیت و محبوبیت بازیگران تاثیری عمیق می گذاشتند یک دوبلوری چون منوچهر اسماعیلی در دوبله شخصیت های برجسته از خود نبوغ نشان می داد. ادری هیپورن بدون مهین شهابی، فروزان بدون ژاله کاظمی و بعد دو کمدین جهانی نورمن ویزدوم با صدای استادی و استثنایی زرندی و جری لوئیز با صدای جذاب و کاملا متفاوت حمید قنبری، به جرات سالن سینماها را پر می کردند و اگر کسی دیگر بجایشان حرف میزد، مردم بدیدن فیلم نمی رفتند.
من بهرحال روزی ایران را ترک گفته به فرانسه رفتم، مدتها فعالیت رادیویی داشتم و بعد از 7 سال به امریکا آمدم، همکاری با رادیو 24ساعته صدای ایران تجربه تازه ای بود، برنامه «پنجره ای رو به زندگی» خیلی میان طبقات مختلف گل کرد. رادیو پر از چهره های پیش کسوت و برجسته بود، تورج فرازمند، علیرضا میبدی، ثابت ایمانی، سعید قائم مقامی و حسین مهری، که هرکدام برای خود مهره ای بودند کار در رادیو آسان نبود، چون ما در ایران برای برنامه هایمان نویسنده، تهیه کننده داشتیم، حالا همه امور به گردن خودمان بود ولی بهرحال تجربه گرانقدری بود، بدنبال رادیو به تلویزیون ها هم دعوت شدم که عاقبت به حرفه مورد علاقه ام دوبله ختم شد، یک سازمان بنام سازمان آوازه برای دوبله براه انداختم.
کار دوبله در اینجا با مشکلات کوچک و بزرگ خود همراه بود، ابتدا چند دوبلور با سابقه چون پرویز فیروزکار، ناصر خاوری، امیرهمایونی، نادره سالارپور، زانیار کمانگر همکاری آغاز کردند بعد یک گروه جدید را تحت تعلیم قرار دادیم و همکاری با شبکه من و تو در لندن، به این کار رونق داد، چرا که فیلم های روز و سریال های روز، فیلم های مستند ارزشمند را برای دوبله به ما سپردند. ما حدود 1000 فیلم داستانی دوبله کردیم، سریال های معروف چون Law & Order را دوبله کردیم و پخش فیلم ها و سریال ها به زبان فارسی، این شبکه را پرقدرت ترین شبکه داخل ایران کرد.
شبکه من و تو فیلم های مستند قابل بحث و زیبایی چون Planet Of Apes را به ما سپردند تا دوبله کنیم که یک سری فیلم های شگفت انگیز است که از آلمان گرفته تا قعر دریاها، با دهها دوربین سفر کرده و از زندگی حیوانات و پرنده ها و موجودات زنده دنیا چنان اثری ساخته که همه باید ببینند و به شگفتی عالم هستی پی ببرند.
کار دوبله هر روز حرفه ای تر پیش میرود، همکارانی از ایران آمدند، برخی همین جا با ما کار را ادامه دادند که خود قصه ای دارد.