آقای گوهرزاد برای اینکه از شعار «نه شاه و نه شیخ» خواننده جنجالی خرسندی خود را نشان دهد گفت: " حالا من هم آهنگ «دوباره می سازمت وطن» داریوش را پخش می کنم!"
همین جا از آقای گوهرزاد می پرسم، چطور است که شما هیچگاه از این خواننده که امروز عزیز شده ترانه پخش نمی کردید، شعار ضد پادشاهی این قدر شما را خوشحال کرده که استاندارد چندین ساله خود را بشکنید، موسیقی های انتخابی شما که از جنس دیگری بود.البته شما هرکسی را که به مشروطه خواهان و خاندان پهلوی به ویژه به شاهزاده رضا پهلوی انتقاد داشته باشد به به برنامه های خود دعوت می کنید و همواره برنامه خود رایک طرفه و بدون فرصت پاسخگویی در اختیار طیف چپ بی خاصیت و آشوبگر قرار می دهیدکه بعضا در لباس عاریتی جانبداری از زنده یاد دکتر مصدق پنهان می شوند . البته برنامه شخصی شماست و مصلحت تان چنین اقتضا می کند . خوانندگان این سطور باید بدانند دشمنی بیشتر با شاهزاده از روزی شروع شد که شاهزاده به اسراییل رفت و دوستی و همزیستی 2700 ساله با یهودی ها را تجدید کرد که این به هیچ شکلی مورد قبول چپ های ضد اسراییلی ایرانی قرار نگرفت، برنامه سازها به نقد بی رحمانه و یک جانبه نشستند و خواننده ای که از قافله عقب مانده بود با شعار مجاهدین خلق، هم برنامه خود را به... کشید و هم به برنامه سازانی مانند جناب گوهرزاد فرصت دیگری دادکه خوب بتازاند و عقده گشایی کند.
همه می دانیم یک خواننده برای اجرای یک کنسرت چند ماه زحمت می کشد تا کنسرتی بپا کند کلی هم هزینه میکند تا به درآمد خوبی برسد. داریوش خواننده بی تجربه ای نیست که نداند نیم بیشتر تماشاگران کنسرت هایش از پادشاهی خواهان هستند، او بخوبی می دانست با شعار توهین آمیز و قراردادن شاه درکنار شیخِ که متعلق به مجاهدین خلق است در کنسرت غیر سیاسی اش آتش بپا خواهد کرد ولی این کار را آگاهانه و در برابر تلاش های روز افزون سیاسی شاهزاده که شدت گرفته انجام داد و معلوم نیست پشت این کار کسان دیگری هم بوده اند یا فقط بد سلیقگی و کج فهمی خودش بوده. کار داریوش دقیقا مانند کار حماس بود، رهبران حماس بخوبی می دانستند اگر یک تن از اسراییلی ها را بکشند طبق سوابق، اسراییلی ها ده تن از فلسطینی ها را خواهند کشت . اسراییلی ها برای مردم خود ارزش قائل هستند بارها برای پس گرفتن یک اسراییلی حاظر به آزاد کردن صدها فلسطینی شده اند. حماس با این آگاهی که کشتن 1200 اسراییلی دودمانشان را بباد خواهد داد و مردم زیادی از فلسطینی های بی گناه کشته می شوند باز هم حمله را انجام داد . تکرار می کنم داریوش هم می دانست با آن حرکت زشت مورد اهانت و خشم پادشاهی خواهان قرار خواهد گرفت ولی او هم کار خودش را کرد، و شکاف بین اپورسیون را بسود جمهوری اسلامی چه آگاهانه باشد، چه غیر آگاهانه، بیشتر و بیشتر کرد و مورد حمایت بسیاری که همه چپ و یا چپ های ملبس به جانبداری از زنده یاد دکتر مصدق هستند قرارگرفت .
پرسش آخرم از آقای گوهرزاد این است که آیا شما در 40 سال گذشته یک بار داریوش را در تظاهرات گوناگون که همه اش هم متعلق به پادشاهی خواهان نبود دیده اید که بیاید شعار سیاسی بدهد؟
در تمام این سال ها همه هنرمندان آمدند جز داریوش و معین، آقای گوهر زاد گرامی چرا داریوش در کنسرت های پیشین خود شعار علیه این و آن نمی داد؟فکر نمی کنید او در پی انجام وظیفه پر درآمدتری از کنسرت هایش باشد که می داند پس از این دیگر کنسرت هایش بشکل قبلی سودآور نخواهد بود. هرچه بوده، کار داریوش حساب شده یا بی حساب، اختلافها را در بین ایرانیان بیرون و درون ایران بیشتر کرد و باید به او و جناب گوهرزاد دست مریزادی گفت که «کارشان بجای اتصال شده انفصال» و به حال ملتی هم که چشم براه نجات از بیرون کشور است باید گریست .
کار نابخردانه داریوش متاسفانه مرا هم در برابر دوست و همراه چندین ساله ام آقای گوهرزاد قرار داد که از او به شکوه بنشینم .
نویسنده: سیاوش لشگری