در همین راستا، ایجاد سازوکار نظامی برای جلوگیری از برخورد نیروها (deconfliction) بهعنوان نخستین گام ضروری پیشنهاد شده است. این سازوکار میتواند شامل خط تماس اضطراری میان ارتشهای دو کشور، هماهنگی در استفاده از حریم هوایی، و تعیین مناطق عملیاتی مشخص باشد. چنین توافقی نهتنها از تنشهای تصادفی جلوگیری میکند، بلکه بستری برای گفتوگوهای راهبردی در مورد آینده سوریه فراهم میآورد.
همزمان، اسرائیل از مسیرهایی محرمانه گفتوگوهایی را با رئیسجمهور جدید سوریه، احمد الشرا، آغاز کرده است؛ مذاکراتی که با میانجیگری امارات و حضور غیررسمی نمایندگانی از ترکیه انجام شدهاند. این روند دیپلماتیک، گرچه پیچیده و پرچالش است، اما میتواند زمینهساز تغییر نگاه ترکیه به اهداف اسرائیل در سوریه شده و به ایجاد درک متقابل کمک کند.
از منظر اقتصادی نیز، احیای روابط دوجانبه میتواند گامی مهم باشد. ترکیه که در پی تورم بالا و فشارهای اقتصادی به دنبال بازگرداندن سرمایهگذاران خارجی است، احتمالاً آماده ازسرگیری روابط تجاری با اسرائیل است. بازگشت همکاریهای اقتصادی، میتواند فراتر از منافع دوجانبه عمل کرده و به بهبود وضعیت اقتصادی مناطق همسایه همچون فلسطین، سوریه و اردن نیز کمک کند.
با وجود اختلافات عمیق بر سر مسئله فلسطین و حمایت ترکیه از حماس، واقعگرایانهترین مسیر، تمرکز بر همکاری در پرونده سوریه و کاهش تنشهای عملیاتی است. اگر اسرائیل و ترکیه بتوانند اختلافات خود را در سوریه مدیریت کرده و بهتدریج زمینهای برای گفتوگوهای گستردهتر فراهم کنند، مسیر برای بازتعریف روابط دوجانبه و همکاریهای منطقهای باز خواهد شد.
نویسنده: گابریل میچل، پژوهشگر ارشد سیاستگذاری در مؤسسه میتویم (Mitvim Institute)، پژوهشگر میهمان در بنیاد مارشال آلمان و مدیر مطالعات کارشناسی در دانشگاه نوتردام اورشلیم