بياد دارم كه به قول امروزی ها يكى از آپشن هایى كه از سال ١٩٥٧ به اين فولكس قورباغه اى اضافه كرده بودند وجود يك شير در داخل و زير پاى راننده بود كه در صورت تمام شدن بنزين و براى جلوگيرى از خاموش شدن اتومبيل آنرا به سمت راست مى گرداندند و پمپ بنزين به يك باك يدكى وصل مى شد كه سوخت اتومبيل را براى بيست تا سى كيلومتر بعدى تأمين مى كرد و در آن زمان كه تعداد پمپ بنزين ها بسيار كم و با فاصله زياد از هم بودند، اين آپشن بسيار مفيد بود و مورد استفاده قرار مى گرفت.
در چهل و شش سال گذشته حكومت ملايان با دسيسه ها و ترفندهاى گوناگون شيره جان ملت ايران را در مقاطع مختلف مكيد و از يك كشور ثروتمند و مردمانى مرفه جامعه اى ساخته است كه نيمى از آن زير فقر هستند و تمامى منابع اقتصادى و مالى آنان از بين رفته است. اصولا زير ساخت اقتصادى و قدرت ارزى يك كشور بسته به ميزان توليد و داد و ستد آنان و همچنين پشتوانه پول يك مملكت به ذخيره ارزى و طلاى آن كشور است و چون ملايان نادان كه تصور مى كردند «اقتصاد مال خر است» از همان روز اول با اقدامات احمقانه خود تيشه به ريشه و بنياد تمامى مراكز مالى و اقتصادى ايران زدند امروز مملكت و ملت بخت برگشته را بجائى رسانده اند كه همه دارند از آن «باك يدكى» استفاده مى كنند و عن قريب است كه همان هم در روزهاى آينده تمام بشود و اين اتومبيل براى هميشه از حركت باز بماند.
ذخيره ارزى مملكت بتدريج تاراج شده و خاليست، طلاهاى بانك مركزى از كاميونهاى قاچاق سر درآورده و صندوق هاى بازنشستگى را سالهاست كه تاراج كرده اند. بانكها هم كه همه ورشكسته اند و احتياج به توضيح ندارد بهمين دليل است كه اين حكومت على بابا و چهل دزد بغداد در چند سال گذشته هر زمان كه كم مى آورد و خود را در تنگنا مى بيند بسراغ آن باك يدكى يعنى جيب مردم میرود. نمونه آن سال ۱۳۹۸ بود كه سعى كرد با بالا بردن قيمت بنزين كمبودهاى مالى خود را جبران بكند و صد البته نتيجه آنرا ديد. اين بار هم مجددا صحبت از قطع يارانه ها و گران كردن گازوئيل و بالا بردن مالياتها و افزايش قيمت بيمه ها و خدمات درمانى است.
اعتراضات رانندگان كاميون و متعاقب آن پيوستن بسيارى از اقشار و اصناف مختلف به آنان نشانگر اين امر بديهى است كه مردم ديگر ظرفيتى براى قبول اين اجحافات ندارند و بقول معروف چند سالى است كه با استفاده از آن «باك يدكى» زنده هستند و ديگر خونى براى تقديم كردن به اين زالو ها ندارند. آنچه در چند روز گذشته در ايران اتفاق افتاده و سيستم باربرى ايران را فلج كرده است، پيامدهاى بسيار سختى در پيش دارد كه بزرگترين و خطرناكترين آن قحطى وحشتناكى است كه بزودى دامنگير اكثر شهرهاى ايران خواهد شد. وقتى مرغ و تخم مرغ و گوشت و حبوبات و شير و سبزيجات و محصول باغات ميوه و گندم و آرد بوسيله سيستم ترابرى جابجا نشود و بدست مردم نرسد نتيجه را براحتى مى توان حدس زد و عنقريب شاهد يك قحطى نادر و باورنكردنى در سرتاسر ايران خواهيم بود چرا كه هيچكس مثل سال 57 ذخيره مصرف يكساله خود را در منزل ندارد و باك يدكى هم مدتهاست كه خالى است.
نویسنده: بهداد جاودان- آتلانتا