سیاست فلج‌کننده اسرائیل، فرصت‌های تاریخی در سراسر خاورمیانه را هدر می‌دهد
به روز شده در      جمعه 16 خرداد 1404     -   Friday June 6 2025

یادداشت تحلیلی: آیا دولت بنیامین نتانیاهو می‌تواند شکست‌های راهبردی را به فرصت تبدیل کند؟ آبا ایبان، وزیر خارجه افسانه‌ای پیشین اسرائیل، زمانی با طعنه گفت:«فلسطینی‌ها هیچ‌گاه فرصت از دست دادن فرصت‌ها را از دست نمی‌دهند.» شاید وقت آن رسیده باشد که همین حرف را درباره خود اسرائیل هم بزنیم.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
دکتر کامران یدیدی
وقتی به7 اکتبر فکر می‌کنیم، باید آن را همچون «یک سکه با دو رو» ببینیم.
یک روی آن، شکست فاجعه‌باری که بزرگ‌ترین کشتار یهودیان در یک روز، پس از هولوکاست به شمار می آید، شکستی که هم بر دوش خطاهای تاکتیکی ارتش اسرائیل و شاباک (سازمان امنیت داخلی)، و هم ناشی از سیاست راهبردی نادرست دولت بنیامین نتانیاهو است.
اما روی دیگر این سکه، داستانی متفاوت روایت می‌کند: داستان یک دگرگونی منطقه‌ای. 
در بیست ماه گذشته، خاورمیانه به‌شدت تغییر کرده است. حزب‌الله ضربه‌ای راهبردی متحمل شده است، ضربه‌ای که، در صورت وجود شهامت کافی در دولت جدید لبنان و حمایت غرب، حتی می‌تواند به فروپاشی این گروه منجر شود.
در سوریه، بشار اسد دیگر در قدرت نیست، و گرچه جانشین او، احمد الشراء، سابقه‌ای جهادی و خشونت‌آمیز دارد، اما به‌صراحت از تمایل به عادی‌سازی روابط با اسرائیل سخن گفته است. 
در ایران، پس از نابودی سامانه‌های پدافند هوایی S-300 توسط حملات اسرائیل، این کشور اکنون آسیب‌پذیرتر و افشاشده‌تر از هر زمان دیگر است. 
و در غزه، با وجود ادامه جنگ و باقی ماندن گروگان‌ها در اسارت، حماس به بخش کوچکی از آنچه در پیش از 7 اکتبر بود، تقلیل یافته است.
 
این‌ها همه دستاوردهایی واقعی هستند، از سوی همان ارتش و رهبری سیاسی‌ای که در 7 اکتبر با چنان فاجعه‌ای روبه‌رو شدند. اما اکنون پرسش اساسی این است: آیا اسرائیل می‌داند با فرصت‌هایی که به‌دست آورده چه کند؟ آیا این دولت می‌تواند در این لحظه تاریخی قد علم کند، یا آن را در باتلاق سیاست‌های روزمره و فلج‌کننده هدر خواهد داد؟
 
سوریه، لبنان، و غزه؛ فرصت‌هایی که نادیده گرفته می‌شوند
در مورد سوریه، هیچ‌کس دقیق نمی‌داند احمد الشراء چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. بله، او با القاعده ارتباط داشته، اما به آنچه اخیراً در دیدار با مقام‌های آمریکایی، اعضای کنگره، و حتی رسانه‌های یهودی-آمریکایی گفته گوش کنید — این اظهارات بی‌اهمیت نیست. حداقل، شایسته بررسی و واکنش است.
با این حال، واکنش اسرائیل تا این لحظه سکوت بوده است. گرچه تردید طبیعی است، اما اسرائیل می‌توانست با تقدیم شاخه زیتون، آمادگی خود را برای شنیدن و سنجش واقعیت جدید نشان دهد.
همین مسئله درباره لبنان نیز صادق است. دولت جدید به رهبری رئیس‌جمهور ژوزف عون، گام‌هایی بی‌سابقه برای مهار حزب‌الله و محدود کردن نفوذ جمهوری اسلامی ایران برداشته است. این دولت کامل نیست، اما بدون شک پتانسیل دارد — فرصتی که اسرائیل می‌تواند با اندکی تلاش از آن بهره ببرد.
اما غزه همچنان صحنه جنگی است که نه چشم‌انداز روشنی دارد و نه هدف نهایی مشخصی. برای جامعه جهانی — و حتی برای بسیاری از اسرائیلی‌ها — این جنگ اکنون بی‌هدف به‌نظر می‌رسد. اسرائیل می‌گوید از آتش‌بس موقت برای توافق گروگان‌ها حمایت می‌کند، اما اصرار دارد که جنگ بدون وقفه ادامه خواهد یافت. نتیجه؟ سردرگمی و سرخوردگی.
حتی کسانی که هنوز از جنگ حمایت می‌کنند، اکنون می‌پرسند: دقیقاً ارتش اسرائیل در پی چیست؟ دیگر چه چیزی برای ویران کردن باقی مانده است؟
 
فرصت‌هایی که شاید دیگر تکرار نشوند
پس از گذشت بیست ماه، حتی در داخل اسرائیل، تمرکز تغییر کرده است. در حالی‌که بازگرداندن گروگان‌ها هنوز اولویت ملی است، بسیاری اکنون می‌پرسند که چرا باید سربازان بیشتری کشته شوند، درحالی‌که به‌نظر می‌رسد مأموریت جنگی هدف مشخصی ندارد.
در عرصه بین‌المللی نیز، اسرائیل تقریباً تمام اعتبار باقی‌مانده خود را مصرف کرده است. حتی متحدان نزدیک — مانند آلمان، بریتانیا، کانادا و فرانسه — فاصله گرفته‌اند. برخی تهدید به تحریم می‌کنند و برخی دیگر به‌سوی شناسایی دولت فلسطین گام برداشته‌اند. شکاف میان واشنگتن و اورشلیم نیز هیچ‌گاه تا این اندازه آشکار نبوده است.
آیا می‌توانست شرایط طور دیگری پیش برود؟ احتمالاً بله.
تصور کنید اگر اسرائیل از همان ابتدا چشم‌انداز روشن «روز بعد» را برای غزه ترسیم کرده بود؛ اگر توضیح داده بود که این عملیات نظامی نه انتقام‌جویانه است و نه برای ویرانی صرف، بلکه مسیری ضروری برای دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک و سیاسی‌ای است که سال‌ها به‌تعویق افتاده است. چنین نگاهی دست‌کم می‌توانست به جهان نشان دهد که این جنگ واقعاً برای چیست.
با این حال، دولت همچنان در سکوت باقی مانده و بهانه‌اش این است که اگر طرحی را فاش کند، شانس اجرایی شدن آن از بین خواهد رفت. اما آن‌چه نخست‌وزیر حاضر نیست بپذیرد این است که در سیاست، خلأ معنا ندارد. در غیاب یک استراتژی روشن از زبان نتانیاهو، جهان تنها صدای افرادی چون ایتامار بن‌گویر و بتسلئیل سموتریچ را می‌شنود که از اسکان مجدد یهودیان در نوار غزه سخن می‌گویند و وعده می‌دهند که این جنگ هرگز پایان نخواهد یافت.
و بعد می‌پرسیم: چرا حمایت جهانی از اسرائیل از بین رفته است؟
 
اما فرصت‌های از دست‌رفته فقط در صحنه بین‌المللی نیستند. بیایید به درون کشور نگاه کنیم.
در مه 2021، هم‌زمان با عملیات «نگهبان دیوارها»، شهرهای مختلط یهودی-عرب اسرائیل صحنه خشونت شدند. چهار شهروند اسرائیلی — سه یهودی و یک عرب — کشته شدند و برخی در خیابان‌ها به‌شکل فجیعی لینچ شدند. ده‌ها نفر دیگر نیز مجروح شدند. در پاسخ، ارتش اسرائیل واحد ذخیره‌ای ویژه برای باز نگه داشتن بزرگراه‌ها در صورت بروز جنگ آینده ایجاد کرد؛ چراکه بیم آن می‌رفت که در جنگ‌های بعدی، اعراب اسرائیلی مانع حرکت نیروها شوند.
اکنون باید پرسید: از ۷ اکتبر تا امروز، چند شورش داخلی از این دست اتفاق افتاده؟ پاسخ: هیچ‌کدام.
با وجود جنگی بی‌سابقه، با وجود کشته شدن ده‌ها هزار فلسطینی، و با وجود ویرانی گسترده در غزه، اعراب اسرائیلی علیه کشور خود نایستادند. این فرصتی شگفت‌انگیز بود — فرصتی که اسرائیل می‌توانست برای تقویت هم‌زیستی، سرمایه‌گذاری در جامعه عرب و ایجاد اعتماد دوجانبه از آن بهره ببرد. اکثریت جامعه عرب اسرائیل از اقدامات حماس در 7 اکتبر منزجر شده بودند.
یک دولت مسئول، از این لحظه برای گسترش همبستگی مدنی استفاده می‌کرد — اما این دولت، هیچ کاری نکرد و بعد، البته، موضوع حریدی‌ها (یهودیان فوق‌ارتدوکس) مطرح است.
 
تحصیل در یشیوا گروگان‌ها را آزاد نمی‌کند
در این هفته، احزاب فوق‌ارتدوکس تهدید کردند که در صورت تصویب نشدن قانونی که معافیت کامل آن‌ها از خدمت نظامی را تضمین کند، دولت را ساقط خواهند کرد. آیا آن‌ها نگران کشته شدن چهار سرباز ارتش در همین هفته هستند؟ آیا اهمیتی می‌دهند که نیروهای ذخیره برای چندمین‌بار فراخوانده می‌شوند، آن‌هم پس از صدها روز خدمت طی ۲۰ ماه گذشته؟
شاید در ظاهر بگویند که برایشان مهم است. اما رفتارشان چیز دیگری نشان می‌دهد. با تمام احترامی که برای تحصیل تورات قائل هستم — و این را صادقانه می‌گویم — نشستن در یشیوا و خواندن گمارا، حماس را شکست نخواهد داد. این درس‌ها، گروگان‌ها را به خانه باز نخواهند گرداند.
پنج‌شنبه صبح، در قطاری به سمت تل‌آویو بودم. دختری جوان — شاید 18 یا 19 ساله — در صندلی روبه‌روی من نشسته بود. یونیفورم نیروی هوایی به تن داشت، آرام تکان می‌خورد، چشمانش بسته بود و سیدیور کوچکی (کتاب نماز) در دستانش بود.
او در راه پایگاه نظامی‌ای در مرکز اسرائیل، نماز صبح (شَحَریت) می‌خواند. نه در فکر آن بود که کسی از او قدردانی کند، نه انتظار تمجید داشت. تنها در حال خدمت بود — به کشورش، به مردمش، و به خدای خود.
در همان لحظه، سیاستمداران حریدی در اورشلیم، دولت را با تهدید معافیت نظامی تحت فشار گذاشته بودند.
اما این دختر جوان، با یونیفورم و سیدیوری در دست، بی‌آنکه کلامی بگوید، قوی‌ترین پاسخ را به ریاکاری آنان داد. نه با سخنرانی، نه با اعتراض، بلکه با ایمان آرام و تعهدی بی‌صدا.
او اثباتی زنده بود بر این حقیقت که می‌توان هم خدمت کرد، هم باور داشت، و هم بار مسئولیت و سنت را با وقار بر دوش کشید. و او تنها یکی از صدها هزار نفری است که همین راه را می‌روند.
 
✍️ نویسنده این یادداشت به نام یاکو کاتز، از مؤلفان کتاب آینده «در حالی که اسرائیل خواب بود» درباره حملات ۷ اکتبر حماس است، پژوهشگر ارشد در مؤسسه سیاست مردم یهود (JPPI) و سردبیر پیشین روزنامه جروزالم پست.
منبع : جروزالم پست (THE JERUSALEM POST)
 
ایرانشهر: لازم به یادآوری است که تحصیل در یشیوا به معنای آموزش تمام‌وقت در مدارس دینی یهودی ارتدوکس (حریدی) است؛ نهادهایی که تمرکز اصلی آن‌ها بر مطالعه متون مقدس یهود، از جمله تورات، تلمود و تفاسیر دینی است. این نهادها ستون فکری و اعتقادی جامعه فوق‌ارتدوکس اسرائیل به‌شمار می‌آیند و جایگاه ویژه‌ای در میان این گروه دارند. از زمان تأسیس کشور اسرائیل، توافقی غیررسمی میان دولت و رهبران مذهبی برقرار شد که به طلاب یشیوا اجازه می‌داد در صورت تحصیل مستمر و تمام‌وقت، از خدمت نظامی اجباری معاف شوند. این توافق در ابتدا شامل تعداد محدودی از طلاب بود، اما در دهه‌های اخیر، با رشد جمعیت حریدی‌ها، به موضوعی بحث‌برانگیز و عامل شکاف اجتماعی جدی تبدیل شده است.
در سال‌های اخیر، به‌ویژه در دوره‌هایی که ارتش اسرائیل با کمبود نیرو یا درگیری‌های گسترده مواجه بوده، این معافیت‌ها موجب نارضایتی و اعتراض بخش‌های زیادی از جامعه شده است. منتقدان معتقدند که در شرایطی که بسیاری از جوانان یهودی جان خود را در میدان‌های جنگ به خطر می‌اندازند، درخواست دائمی معافیت از سوی گروهی خاص، آن هم با استناد به تحصیل دینی، نوعی امتیاز ناعادلانه و فرار از مسئولیت ملی است. در مقابل، حریدی‌ها بر اهمیت مطالعه تورات به عنوان خدمت معنوی به ملت اسرائیل تأکید دارند. با این حال، بحران‌هایی مانند جنگ غزه و فشار فزاینده بر نیروهای ذخیره، باعث شده تا این بحث با شدت بیشتری در افکار عمومی، رسانه‌ها و ساختار سیاسی اسرائیل مطرح شود.
 
 
 
بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©