۲۰ نوامبر2023 عمر بارتوف، استاد تاریخ هولوکاست و پژوهشگر ارشد مطالعات نسلکشی در دانشگاه براون- رود آیلند به همراه چند تن دیگر از پژوهشگران مشهور این رشته از جمله کریستوفر ر. براونینگ، مایکل روتبِرگ، دیرک موزِس و دوازده تن از شخصیتهای آکادمیک یک نامۀ سرگشاده دربارۀ «سوءاستفاده از یادبود هولوکاست» منتشر کردند.
حملۀ وحشیانۀ 7 اکتبر و کشتار شهروندان اسراییل تقریباً در همه جای دنیا به عنوان پاسخی به ۵۶ سال «اشغال فلسطین» تفسیر شده و اسراییل بطور مستقیم یا غیرمستقیم مسئول جنگ در غزه معرفی و محکوم می شود. نقش این دسته از شخصیتهای علمی و بویژه عمر بارتوف در این فرایند قابل توجه است. این نامه ثابت می کند حتا مورخین و پژوهشگران برجستۀ هولوکاست -استادانی که واقعاً باید بهتر بدانند و هوشیارتر از میانگین جامعه باشند- با ننگی آشکار در تلاش برای نسبت دادن مسئولیت اصلی کشتار 7 اکتبر به قربانیان این حادثه بوده و در تحریف حقایق نقشی قابل ملاحظه داشته اند.
این نامۀ سرگشادۀ مفتضاحانه در دنیای آکادمیک توجه زیادی برانگیخت و مشاجراتی بدنبال آورد. بارتوف اواسط اکتبر سال 2023 در مصاحبهای با روزنامۀ آلمانی فرانکفورتر روندشائو(Frankfurter Rundschau) دربارۀ ریشههای حملۀ 7 اکتبر اشاره ای به یهودستیزی آشکار حماس و ایدئولوژی اسلامگرایی شدید آنان نکرد، گویی یهودستیزی اسلامی اصلاً وجود ندارد! او با چنین عملکردهایی این تصور را در جامعه ایجاد کرد که حملۀ حماس به اسراییل و قتل عام وحشتناک شهروندان اسراییلی هیچ ارتباطی با پدیدۀ یهودستیزی و جهان بینی قرون وسطایی اسلامیون ندارد و تلاش کرد مسئولیت این جنایات را تنها به اسراییل و »سرکوب میلیونها فلسطینی توسط اسراییل« نسبت دهد. او ادعا دارد »اشغال فلسطین« ریشۀ اصلی حس »خشونت، خشم و انتقامجویی« در فلسطینیان شده است و حملۀ حماس به اسراییل باید »به عنوان تلاش فلسطینیان(حماس) برای جلب توجه به وضعیت فلسطینیان« درک شود.[1]
دکتر ماتیاس کونتزل(Matthias Kunetzel) کارشناس ارشد خاورمیانه و پژوهشگر تاریخ یهودستیزی در مقاله ای پژوهشی که در دسامبر 2024 توسط دانشگاه ایندیانا(ISCA) در ایالات متحده منتشر شده است در مورد دیدگاه بارتوف و همراهانش اظهار می دارد:"برخی ممکن است توضیحات ذکر شده در این نامه را منطقی بدانند، اما این توضیحات حقایق متعددی را نادیده میگیرد؛ این منطق معیوب و توجیه کردن توحش حماس قطعاً سهم عمدهای در تحریف ریشۀ اصلی حملۀ 7 اکتبر و بازتاب آن در جامعه داشته است و سبب می گردد جنایت بی نظیر علیه اسراییل و کشتار یهودیان در ۷ اکتبر با موجی بی نظیر از نفرت علیه اسراییل و ترویج گستردۀ یهودستیزی همراه شود [که بویژه در دانشگاه های آمریکا و دانشگاه های اروپایی از سوی طیف چپ ضداسراییلی تشدید شد و می شود]... این نامۀ سرگشاده و اظهارات مفتضحانۀ امضاکنندگان دو اشتباه اساسی در بر دارد که بشدت به هم مرتبط هستند؛ نخست اینکه عوض کردن جای قربانی با مهاجم نه تنها تحریف آشکار حقایق و بی عدالتی است، بلکه سبب می شود جنایات حماس از منبع و ریشۀ ایدئولوژیک اسلامی جدا شده و بنابراین توجیه یا بخشوده شوند؛ دوم اینکه فضایی برای بیان کلیشه های ضدیهودی کلاسیک در قالب یهودستیزی مدرن ایجاد میشود و یهودستیزی امکان نشو و نما پیدا می کند و در بستر احتماعی و فرهنگی عادی سازی(نرمالیزه) می شود؛ به عبارت دیگر این ادعای دروغین مطرح می شود که یهودیان مقصرین اصلی و مسئول آزار و اذیت و دشمنی دیگران با آنها هستند! این تصور دگم که اسراییل مقصر حملات 7 اکتبر بوده است، بر اساس این دکترین استوار است که در بستر تاریخ هیچ ارتباطی بین یهودستیزی حماس و یهودستیزی نازیها در اذهان عمومی وجود ندارد، در حالی که یکی پیش نیاز دیگری است."[2]
این الگوی پنداری و گفتاری از یک دانشمند برجسته مانند عمر بارتوف که دارای اعتبار بین المللی است بسیار شگفت انگیز است، زیرا او بطور کامل از محتوای منشور حماس که رگه های شدید و آشکار ایدئولوژی نازی را در بر دارد و در دنیای علمی و آکادمیک اثبات شده است، آگاه بوده و حتا منشور حماس و جهان بینی تخریبگر و تبهکارانۀ جماس را در طول سالهای گذشته آشکارا محکوم کرده بود. او با چنین بینشی پیش از آنکه به یک «منتقد غیرمنصف اسراییل» تبدیل شود، حقایق را تحریف می کند؛ این چرخش فکری در بارتوف و سایر امضاکنندگان نامۀ سرگشاده بر علیه اسراییل بسیار قابل درنگ است. در این نامه امضاکنندگان، از جمله استفانی شولِر-اِشپرینگوروم(Stephanie Schueler-Springorum) مدیر مرکز تحقیقاتی برلین در رشتۀ مطالعات یهودستیزی و پژوهشهای هولوکاست(که فردی بسیار حاشیه دار است)، ابتدا با سوءاستفادۀ ابزاری از مراسم یادبود هولوکاست(که از دهۀ 60 میلادی تاکنون رایج بوده است) مخالفت می کنند، ولی بلافاصله هرگونه اشاره به نازیسم و هولوکاست را در تلاش برای درک ریشههای جنایات ۷ اکتبر محکوم می کنند و ادعا دارند "مقایسۀ کشتار 7 اکتبر با جنایات نازیها و مرتبط دانستن یهودستیزی اسلامی در درگیری اسراییل-فلسطین با یهودستیزی نازیسم و جنایت هولوکاست مقایسه ای بیجا و نشانۀ نقص فکری و اخلاقی است."[3] آنها این مقایسه را «سوءاستفاده از هولوکاست» برمی شمارند. آنها در این نامه اعتراف میکنند حملۀ 7 اکتبر بسیاری از یهودیان جهان را به یاد هولوکاست و همچنین به یاد سایر کشتارهای یهودیان در طول تاریخ انداخته است و حملۀ 7 اکتبر یکی از بزرگترین موارد تهاجم و کشتار یهودیان پس از هولوکاست بوده است، ولی همزمان ارتباطات بین هولوکاست و جنایات حماس را اینگونه رد می کنند:"استناد به نسل کشی یهودیان در هولوکاست امکان درک درست از یهودستیزی موجود در دنیای معاصر را که یهودیان امروز با آن مواجه هستند کاهش می دهد و بطور خطرناکی دلایل اصلی حملۀ 7 اکتبر و خشونت علیه اسراییل، کشتار یهودیان بدست حماس و طرفداری بسیاری از مسلمانان از این حمله را تحریف میکند."[4]
دکتر ماتیاس کونتزل در مقالۀ پژوهشی خود اظهار می دارد »پیوند ایدئولوژی نازی با یهودستیزی اسلامی حقیقتی اثبات شده است؛ هرکس استمرار این دو سنخ از یهودستیزی در بستر تاریخی را تکذیب نماید و از ذکر ارتباط بین ایدئولوژی نازی و یهودستیزی اسلامی در خاورمیانه خودداری کند، نه تنها اسراییل را یکطرفه مسئول نفرت از یهودیان در دنیای عرب و جوامع اسلامی می داند، بلکه با نسبت دادن یک اتهام پوچ به اسراییل و یهودیان تلاش دارد یک انگیزۀ ظاهراً منطقی برای یهودستیزی اسلامی بتراشد و ارتباط آشکار میان این دو ایدئولوژی مسموم را کم اهمیت جلوه دهد. لزوم کشتار و قتل عام یهودیان در فرهنگ اسلامی یک وظیفۀ شرعی و اخلاقی است که طبق فقه اسلامی ادعا می شود باید برای »خدمت به بشریت و رهانیدن دنیا از شر یهود« انجام پذیرد، همانگونه که ایدئولوژی چرکین نازی ادعا می کرد " انهدام و محو یهودیان از روی کرۀ زمین تنها نسخۀ ممکن و راه چارۀ نهایی برای نجات دنیا از شر نژاد پَست یهودی و صیونیسم است"؛ نازیها این افکار پلید و مسموم را «مسالۀ یهود» و جنایت هولوکاست را «راه حل نهایی(final solution)» می نامیدند و این جهان بینی تهوع آور را هدفمندانه بین سالهای 1939-1945 از راه رادیو زسن(Radio Zeesen) یا همان رادیو برلین به زبانهای محلی خاورمیانه و بویژه زبان عربی با آیاتی از قرآن که در آن محمد کشتار یهودیان را به مومنان و مسلمانان فرمان می دهد مخلوط کرده و به خاورمیانه صادر می کردند تا کینه و دشمنی بر علیه یهودیان در جوامع مسلمان افزایش یابد و آتش نفرت مسلمانان علیه یهودیان بیشتر شعله ور شود. در این دوره، یهودستیزی صدر اسلام از سوی اکثریت اعراب مسلمانان در قالب طرفداری از آلمان و ستایش نازیها ظاهر می شد و هیتلر و محمد برگزیدگان خدا شناخته می شدند که ماموریت داشتند یهودیان را «مجازات الهی» کنند و هولوکاست به عنوان سند حقانیت تنفر پیامبر از یهودیان و بوقوع پیوستن فرمان الهی نگریسته و درک می شد.
ترجمۀ کتاب آدولف هیتلر «نبرد من(Mein Kampf)» تا امروز یکی از محبوبترین کتابها در خاورمیانه است و در رتبۀ ششم فهرست پرفروشترین کتابها در مناطق فلسطینی قرار دارد.[5] نامۀ سرگشادۀ بارتوف و همراهانش پیوند تاریخی بین این دو سنخ یهودستیزی را انکار کرده و درگیری اسراییلی-فلسطینی را یک »بحران« می نامد که مسئولیت و تقصیر آن تنها به گردن یهودیان و اسراییل است و تلاش دارد پدیدۀ یهودستیزی را توجیه پذیر قلمداد کند و انتقادهای واهی و اتهامات پوچ به اسراییل را رسمیت بخشد. اینجا تفاوت بین انتقاد سازنده و راه گشا از عملکرد دولت اسراییل و نوع دیگری از انتقاد یعنی «انتقاد کین ورزانه بر پایۀ یهودستیزی سنتی و تنفر از اسراییل» درهم آمیخته و اسراییل ستیزی طیف چپ به همراه یهودستیزی اسلامی در قالب «انتقاد از اسراییل» ترویج و توجیه می شود، بدون اینکه از دشمنان اسراییل، چالشهای امنیتی و تهدیدات آشکار موجودیتی علیه این کشور و شهروندانش که در حملۀ 7 اکتبر بخوبی نمایان بود، سخنی به میان آورده شود. بدینسان بارتوف و همراهانش ارتباط و استمرار یهودستیزی ایدئولوژیک را انکار و یک فرضیۀ غیرحقیقی را تبلیغ و ترویج می کنند.
هشتم دسامبر ۲۰۲۳ جمعی دیگر از کارشناسان ارشد تاریخ و پژوهشگران هولوکاست از جمله پرفسور جفری هرف(Jeffrey Herf) و نورمن گودا(Norman Goda) نقدی در پاسخ به تحریف حقایق از سوی بارتوف و چپی های پیرو او منتشر کردند که توسط ۳۱ تن از دانشمند فعال در این حوزۀ پژوهشی امضا شده و افکار عجیب و اتهامات موذیانۀ مطرح شده در نامۀ بارتوف مبنی بر «سوءاستفاده از هولوکاست» را بدرستی و با قاطعیت رد می کند. این نقد علمی مواضع دگم صیونیسم ستیزی و اسراییل ستیزی کلاسیک چپی از سوی بارتوف را مورد انتقاد قرار داده و به آنها توصیه می کند برای درک ارتباط مستقیم یهودستیزی نازیها با یهودستیزی سنتی اسلامی در بستر تاریخی و فرهنگی، مدارک و پژوهشهای علمی منتشر شده در مورد پیشینه و ریشه های پیوند و همگونی ایدئولوژیک این دو سنخ یهودستیزی را مطالعه کنند.[6]
کونتزل توجیه کردن جنایات حماس از راه پاکشویی کردن این گروه، توجیه کردن تروریسم فلسطینی و دلیل تراشی برای جنایات حماس در حملۀ 7 اکتبر را یک اشتباه فکری شاخص می نامد که هم به استمرار و تشدید یهودستیزی در جامعه و دنیا می انجامد و هم راه را برای حملات مشابه دیگر به اسراییل هموار می کند و تاکید می ورزد:"تحریف حقایق به از بین رفتن شفافیت می انجامد و هنگامی که شفافیت از بین برود، همدستی در جرم آغاز می گردد."[7] کونتزل بدرستی ارزیابی می کند آنچه مسلم است حمله و کشتار موفقیت آمیز ۷ اکتبر، سایر نیروهای اسلامگرا در منطقه را تقویت و به استمرار یهودستیزی و تهاجم به قصد کشتار یهودیان و انهدام اسراییل تشویق کرد و دیدگاه بارتوف چنین حملاتی را توجیه و تایید می کند. هدف نهایی و آرمان اسلامگرایان در درگیری اسراییلی-فلسطینی، راه حل ایجاد دو دولت در کنار یکدیگر نیست، بلکه راه حل نهایی دوم را مد نظر دارد و به آن معتقد است! اسلامگرایان در خاورمیانه و دنیا به رهبری رژیم ملایان ایران در حال آماده سازی و سازماندهی برای اجرای طرح نابودی کامل دولت یهود و کشور اسراییل هستند و این هدف را بارها با صراحت و با صدای بلند به دنیا اعلام کرده و می کنند.
سپاه پاسداران ملایان ایران به این هدف شیطانی افتخار می کند و ادعا دارد " بزودی رژیم صهیونیستی در کمتر از هشت دقیقه منهدم خواهد شد" و یک مستند تلویزیونی ایرانی حملات شبیه سازی شده به نیروگاه هسته ای اسراییل، پارلمان اسراییل(کنست) و تاسیسات نظامی و مراکز فرهنگی تلآویو را به تصویر می کشد، در حالیکه سیّد علی خامنهای با صراحت به مسلمانان جهان قول می دهد اسراییل تا سال ۲۰۴۰ دیگر وجود نخواهد داشت؛ یک ساعت بزرگ برای شمارش معکوس نابودی کامل اسراییل در تهران نصب شده و اسلامگرایان خاورمیانه با وجود اختلافات عقیدتی و مسلکی در آرمان نابودی اسراییل با یکدیگر متفق النظر هستند و تلاش دارند اطمینان خاطر حاصل کنند پدیده ای شبیه به هولوکاست و برپایی اردوگاه مرگ آشویتس واقعاً دوباره اتفاق بیفتد. با توجه به این مستندات، دیدگاه و عملکرد بارتوف و همراهانش غیر قابل قبول و بسیار شرم آور است.
اسراییل تنها یک خانۀ امن برای یهودیان نیست که یهودیان بتوانند برای رهایی از نژادپرستی، آزار، تبعیض، سرکوب و قتل عام در کشورهای زادگاهشان به آن پناه ببرند، بلکه این کشور نماد دگر بودن(otherness)، تنوع فرهنگی(cultural diversity) و انعطاف پذیری اجتماعی در قالب تحمل و بردباری در برابر عقاید متفاوت(tolerance) است و انسانهایی با پیشینه های فرهنگی مختلف، باورها و ارزشهای متنوع و گوناگون را در کنار هم جمع کرده و یک جامعۀ رنگین، مبتکر، آزاد، متحد و متفاوت را پدید آورده که لازمۀ آن «اعتقاد به آزادی، بردباری و احترام به تنوع فکری و متفاوت بودن» است، در حالیکه پیکرۀ فرهنگی و ذات فکری حماس و سایر گروه های اسلامگرا صرفاً «تسلط فاشیستی» است و ارعاب، سرکوب، کشتار، تنفر، خشونت و امتناع از پذیرشِ احترام به متفاوت بودن را در دستورکار دارد. ماتیاس کونتزل در پایان مقالۀ پژوهشی و نقد افکار عجیب بارتوف و طیف چپ همراه و هم نظر با او تاکید می کند "اسراییل بطور فطری بهتر از کشورهای دیگر نیست، اما وجود اسراییل با توجه به ویژگیهای فرهنگی اسراییل و تاریخ هولوکاست که اوج سقوط اخلاق بشریت را نمایان داشت برای آینده جهان یک الگوی تعیین کننده است."
نویسنده: مایکل مبشری – آلمان
لیست منابع:
[1] Ulrich Seidler, “Genozidforscher zu Hamas-Attacke: ‘Netanjahu hat den Wind gesaet.’” Frankfurter Rundschau , October 16, 2023. Interview with Omer Bartov. [2]Matthias Kuentzel(2024). “October 7th and the Shoah”, ISCA Research Paper 2024-5. Indiana University Bloomington; Available: https://isca.indiana.edu/publication-research/research-paper-series/matthias-k%C3%BCntzel-research-paper.html [3] ibid. Page 14. [4] ibid. as cited in: “Open Letter on the Misuse of Holocaust Memory”; The NewYork Review of Books, November 20, 2023. In addition to those mentioned above, the Letter was also signed by: Karyn Ball, Jane Caplan, Alon Confino, Debórah Dwork, David Feldman, Amos Goldberg, Atina Grossmann, John-Paul Himka, Marianne Hirsch, Raz Segal, and Barry Trachtenberg. [5]ibid. page 7ff.(as cited in: “No need to apologize: Hamas are indeed the ‘New Nazis,’” Jewish News Syndicate , 06.03.2024). [6]Jeffrey Herf, Norman J.W.Goda and 31 others, “An Open Letter on Hamas, Anti-semitism, and Holocaust Memory,” The New York Review of Books, December 8, 2023; Available: https://www.nybooks.com/online/2023/12/08/an-exchange-on-holocaust-memory/[7]Matthias Kuentzel (No.2, page 17 & 18).