این چهره هنرمند ایرانی آمریکایی اما اینبار نه به واسطه هنر رقص که به دلیل اتفاقی دیگر در معرض توجه عمومی قرار گرفته است. ازدواج مشکوکی که به رازی سر به مهر تبدیل شده است که میرود تا در 26 اکتبر 2014 در سالن مجلل ویلشیر ایبل تیاتر بر ملا شده و از پرده برون افتد.
اما به راستی از ازدواج مشکوک محمد خردادیان و حواشی آن تا کنون چه اطلاعاتی در دست است.
برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب برگشت و یاد آوری کرد که خردادیان از سال 2002 که از لسآنجلس به ایران بازگشت و در پی مشکلاتی که موجب شد تا این چهره هنری در زندان جمهوری اسلامی به بند افتد و پس از رهایی از زندان مجبور به جلای وطن شود به این سو در شهر دبی در امارات متحده عربی ساکن بود. اگرچه خود هرگز هیچ کجای دنیا غیر از ایران را سرا و موطن و خانه خود قلمداد نکرده است اما در خلال قریب به یک دهه اقامت در نزدیکی مرزهای ایران، اهم توجه و انرژی او مصروف توسعه آموزش رقص به جوانان ایرانی بود که برای دست رسی به کلاسهای خردادیان در مناطقی مانند دبی و یا ترکیه سهل الوصولتر بوده است.
در این سالها مجموعه مسابقات رقصی که به داوری محمد خردادیان در برخی شبکه های تلویزیونی فارسی زبان اجرا شد با توجه گسترده مردم ایران همراه بود و هزاران ایرانی را به محل برگزاری این مسابقات آورد تا هنر رقص خود را به بوته آزمایش در نظر داوری معروفترین رقصنده ربع قرن اخیر ایران بگذارند.
اما به گفته خود محمد خردادیان: «با بالا رفتن سن، انرژی و پتانسیل لازم برای اجرای هنرمندانه رقص که هنری بسیار پرتحرک و نیازمند آمادگی بدنی بالاست را در خود احساس نمی کنم. در حقیقت برای رقص سن من کمی بالا رفته است. واقعیت آن است که من در 57سالگی عمر سپری میکنم و پیامد رقص در این سن کمر درد و دردهای عضلانی ناشی از عدم آمادگی بدنی است. رقاص هنرمندی است که الزاما ورزشکار هم هست. همانطور که یک فوتبالیست یا یک بسکتبالیست و یا یک کشتی گیر باید در مقطعی از فعالیت حرفهای خود باز نشسته شود و به اصطلاح معروف کفشهایش را آویزان کند، یک رقصنده هم باید بپذیرد که تا در اوج است از فضای حرفه ای رقض خداحافظی نماید. چرا که مردم همواره دوست دارند هنرمندان خود را در اوج ببینند. آنها محمد خردادیان سی سال پیش را روی صحنه می پسندند و اگر من نتوانم آنچه در باور و ذهن آنهاست ارائه کنم ابتدا به خود و دوم به تصویری که در ذهن جمعی جامعه آفریدهام لطمه زده ام.»
اما در حقیقت هنر چیزی نیست که شعلههای آن در وجود هیچ هنرمندی رو به خاموشی گذارد و هرگز شعله شمع خلاقیت هنری در وجود یک هنرمند تا لحظه پسین فرو نخواهد نشست. به همین رو خردادیان نیز به واسطه توصیه که سالها قبل زنده یاد «علی میری» هنرمند محبوب تئاتر، سینما و تلویزیون به او کردهبود تصمیم گرفت از اندوخته هنری خود در صحنه تئاتر بهره ببرد.
او در این باره میگوید: « رقص هنریاست که در نهاد رفتارها و حتی مشاغل ما نهفته است. مثل رقص شاطری، جاهلی و... در حقیقت من در طرح انداختن این رقصها، رول این کارکترها را بارها و بارها خلق کرده ام و این نکته ایست که از دید شادروان «میری» دور نمانده بود و موجب شد به من پیشنهاد کند که به مقوله تئاتر بیشتر فکر کنم. این روزها وقتی میبینم که هنرپیشگی حتی در سنین بالا هم ممکن است و هنرمند توانایی نقش آفرینی دارد بر آن شدم تا برای آینده هنری خود از آموختهها و داشتههایم در رقص در مسیری جدید بهره بگیرم تا محمد خردادیانی باقی بمانم که مردم دوست دارند.»
خردادیان در خصوص ازدواج مشکوک خود میگوید : «از همین رو بر اساس نمایشنامه نهار لعنتی از موریس ژل و تلفیق آن با زندگی شخصی خودم به خلق نمایشی در دو پرده رسیدهام که در قالب کمدی موزیکال آنرا با همکاری دوستان هنرمندم پرشیا اباذری، محمدرضا گلبالاخ و بهمن مقدم روی استیج بردهایم. خوشبختانه این اثر که نخستین تجربه من در نویسندگی، کارگردانی و بازیگری تئاتر است در اجراهایی که در اروپا، کانادا و شرق آمریکا داشتهام مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و رضایت ایشان را فراهم آورده است. اما بی رو دربایستی یک نمایش تا مورد پسند مردم هنرشناس لسانجلس قرار نگیرد کامل نیست. به همین دلیل اجرای ویژه این نمایش که در دل آن یک اتفاق سورپرایز را هم مخفی کردهام سرانجام در 26 اکتبر 2014 در سالن مجلل ویلشیر ایبل تیاتر به روی صحنه خواهد رفت و پاسخگوی این سوال باشد که چه کسی با چه کسی ازدواج میکند. جشن عروسی سراسر رقص و خندهای که همه اهالی لسآنجلس را به دیدار آن دعوت میکنم.»