اگر هفتم اکتبر تا ۲۰ ژانویه را روزشماری کنیم، ۴۷۱ روز خواهد بود که گروگان های اسرائیلی و آمریکایی و… در اسارت تروریستها بوده اند. پرزیدنت ترامپ این گفته را روز دوم دسامبر یعنی ۴۲۲ روز پس از گروگانگیری اعلام کرده است. اگر در کریسمس گروگانها آزاد شوند، دقیقا می شود ۴۴۴ روز گروگانها اسیر تروریستهای حماس و جهاد اسلامی بوده اند ( شما بخوانید جمهوری ملعون اسلامی) این اعداد و ارقام برای ما ایرانیان بسیار آشنا و دردآور است. رژیم خمینی و دانشجویان پیرو امامش ، ۵۲ دیپلمات و کارمند سفارت آمریکا را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند و خمینی ملعون آن را انقلاب دوم خواند. روز شمار گروگانگیری آمریکائیان هر روز که از خواب بر می خواستیم توسط رسانه های ارتباط جمعی آمریکا و جهان یک روز اضافه تر را به ما یادآوری می کرد. به مدت ۴۴۴ روز در سر خط خبرها همیشه از گروگانهای آمریکایی یاد می شد و هر روز شرایط برای ایران و ایرانی سخت تر .
بیاییم تصور کنیم اگر به جای پرزیدنت کارتر ، پرزیدنت ترامپ در کاخ سفید بود چه اتفاقی می افتاد ؟
آیا خمینی جرأت می کرد بگوید « آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند». بدون تردید ایالات متحده آمریکا برتری بی چون و چرای نظامی ، اقتصادی، تکنیکی و مالی بر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ داشته است، ولی به خاطر شرایط طبیعی و جوی حمله کماندوهای آمریکایی به ایران در عملیات « پنجه عقاب» در طبس در ۲۴ اپریل ۱۹۸۰ به شکست انجامید و به همین دلیل پرزیدنت کارتر از حمله نظامی بعدی صرف نظر کرد در حالی که اگر قرار باشد در هر واقعه ای بویژه نظامی، آدمی شکست بخورد و برای جبران شکست کاری نکند که تمامی جنگها همان روز نخست تمام می شد؟
باید یادآوری کنم که آن زمان یعنی در بحبوحه جنگ سرد دو قطعنامه ۴۶۷ و ۴۷۱ علیه گروگانگیری جمهوری اسلامی ایران، در دسامبر ۱۹۷۹ به اتفاق آرا در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شده بود که از حکومت اسلامی می خواست گروگانها را بلافاصله آزاد کند . یعنی این که مسئولیت هر اتفاقی با عدم آزادی گروگانها بر عهده حکومت اسلامی بود و متاسفانه پرزیدنت کارتر به جای تشکیل یک ائتلاف از کشورهای آزاد جهان بمانند آن چه پرزیدنت جورج بوش پدر - در ۱۹۹۱ در برابر عراق که کشور کویت را اشغال نموده بود انجام دهد ، به مذاکرات پایان ناپذیر با حکومت تروریستی اسلامی پرداخت ( رهبران دیگر کشورهای غربی آن زمان یعنی خانم مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان، والری ژیسکار دستن رییس جمهور فرانسه و هلموت اسمیت صدراعظم آلمان موضع ایالات متحده را تأیید و پشتیبانی می کردند).
اگر پرزیدنت کارتر بمانند پرزیدنت ترامپ، اولتیماتوم به جمهوری اسلامی اولتیماتوم می داد که ظرف ۴۸ ساعت گروگانها را آزاد کنند، در غیر این صورت به حکومت اسلامی حمله نظامی تمام عیار خواهد کرد ، چه می شد؟ یا خمینی تسلیم می شد و گروگانها را آزاد می کرد و یا ظرف چند هفته حکومت اسلامی سقوط می کرد ؟ و با سقوط حکومت نکبت اسلامی مگر نه این که ملت ایران آزاد می شد ؟ آیا نیروی نظامی که برای آزادی گروگانها بسیج شده بود، هدفش کشتن مردم ایران بود و یا به هلاکت رساندن مقامات رژیم جمهوری اسلامی و گروگانگیرها. اگر همین یک جمله پرزیدنت ترامپ سبب شود که گروگانگیرهای جنایتکار در غزه، گروگانها را آزاد کنند و این اسیران بی گناه آزادی خود را به دست بیاورند و از همه مهمتر دیگر هیچ گروگانگیری جرأت به گروگان گرفتن افراد بی گناه نیفتد، تروریسم جهانی درس عبرت مهمی را گرفته است. اگر دولت کشورهای غربی همه با هم و در پشتیبانی از یکدیگر این هجمه و توطئه های گروگانگیری را با اعلان جنگ به دولت گروکانگیر در هم بشکنند، آن گاه هیچ تروریستی و هیچ دولت تروریستی نخواهد توانست به خود اجازه دهد که افراد بیگناه برای معامله به گروگان گرفته شوند.
ابراهیم یزدی دکتر داروساز و درس خوانده آمریکا و پادوی خمینی ملعون که تخم لق در دهان ابراهیم رئیسی گذاشت و داریوش اقبالی هم آن را غرغره کرد که «در کوله پشتی سربازان خارجی آزادی پیدا نمی شود». باید گفت بارها در تاریخ اتفاق افتاده است و بله، آزادی در کوله پشتی سربازان خارجی پیدا می شود، کافی است بنگریم به دوران باستان، جنگ کوروش کبیر با بابلیان و رها شدن اسیران ملل مختلف که توسط یهودیان به تاریخ گزارش شده است و در دوران معاصر، پیروزی متفقین بر آلمان نازی و رهایی باقیمانده اسیران در اردوگاه های مرگ آشویتس و داخائو و به طور کلی رهایی آلمان از رژیم اهریمنی هیتلر.
کافی است تصور کنیم شب کریسمس امسال که ۴۴۴ روز از گروگانگیری گذشته است با تهدید پرزیدنت ترامپ گروگانها آزاد شوند و به راستی آیا برای گروگانها معجزه نخواهد بود؟ و برای گروگانگیرها و گروگانگیری، از این پس یککابوس؟
نویسنده: بیژن خلیلی