چنين رفتارى را که غالباً از قاتلين حرفه اى و اعضاى قديمى مافيا و شركت كنندگان در جنگهاى نابرابر و حتى دزدان و قاچاقچيان و شكنجه گران مى شنويد، نوعى كلام درمانى است كه در حقيقت تا اندازه اى به آنان آرامش مي دهد اما كماكان به رفتار شنيع خود افتخار مى كنند و حاضر به دلجویى از قربانيان خود نيستند و حتى با غرور از آن ياد مى كنند. نمونه اينگونه رفتار را بارها از جنايتكاران بنام و قاتلين معروف و حتى سران بعضى از كشورها ديده ايم .
هفته گذشته آقاى محسن رفيقدوست كه قبل از انقلاب شوم ٥٧ دستى بر آتش داشته و بقول معروف جزو سران فتنه بوده؛ به ناگهان ميكروفن و دوربين مفتى بدست آورده و سر درد دلش باز شد و از شيرين كاري هاى خود از قبل از انقلاب و ملاقات با مرحوم تيمسار رحيمى و تا كشتن اولين سرى از ژنرال هاى ارتش در بالاى پشت بام مدرسه علوى و محل اقامت موقت خمينى تا ترور مخالفين و بازماندگان حكومت پهلوى از جمله شهريار شفيق و تيمسار اويسى و بختيار و فرخزاد و دهها نفر ديگر ياد كرد و آن غرور كاذب و خنده مرگ را بخوبى مى توانستيد در چهره او ببينيد . جدا از آنكه بيان اين مطالب از طرف يكى از سران جمهورى اسلامى كه در تمام اين چهل و شش سال در مسند كار بوده و هم اكنون رياست بيش از ٣٠ شغل كاذب را يدك مى كشد، بدون شك پيگرد حقوقى و قانونى دارد و ضمنا مى تواند در آينده در هر دادگاهى براى محكوم كردن ساير رهبران جمهورى اسلامى مورد استناد قرار بگيرد به همين دليل مسئولين جمهورى اسلامى به هول و ولا افتادند و هريك جداگانه سعى كردند با مصاحبه هاى مطبوعاتى و تلويزيونى و همچنين ارسال بيانيه هایی تا اندازه اى اثرات اين افشاگرى را خنثى كنند. از جمله تعدادى به بيمارهاى گوناگون آقاى رفيق دوست و جراحى مغز و حتى اختلال حواس و فراموشى و بيماريهاى روانى ايشان اشاره كردند و سعى كردند كه ثابت كنند اين گفتار مستند نيست و خيالات است و صحت ندارد اما هيچكدام از آنان نمى توانند اين مسئله را توجيه كنند كه چگونه يك آدم روانپريش و خيالپرداز و دروغگو هم اكنون بيش از سى شغل را در جمهورى اسلامى يدك مى كشد و در همه آنها كه با بودجه دولت اداره مى شود ايشان مدير عامل و يا رئيس آن موسسه است .
يكى از اين موسسات بنیاد مستضعفان است كه بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی بوجود آمد و وظيفه آن رسيدگى به امور مستضغفان بود و از همان روز اول بجان اموال مسئولين و بازماندگان و باورمندان حكومت گذشته افتادند و تا آنجا پيش رفت كه خمينى فرمان قتل صادر مى كرد، خلخالى آنرا به اجرا مى گذاشت و آقاى ري شهرى و كروبى و رفيق دوست اموال آنها را مصادره مى كردند . در اولين اختلاس بزرگ در تاريخ ايران كه از بانك صادرات صورت گرفت، ايشان و برادرش دخيل بودند كه فرد بيچاره اى را به طناب اعدام سپردند و آقاى رفيق دوست تبرئه شد و برادرش به حبس ابد محکوم شد (البته حبس در هتل نه در زندان) و پس از 8 سال مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد. بنابراين طرح مطالبى كه ايشان جنون دارد يا ضربه مغزي خورده و……. فقط ادعاهاى پوچ و بدون پايه و اساس از سوى رهبران جمهورى اسلامى است و بايد به آقاى رفيق دوست تبريك گفت كه اين چنين از جنايات خود و دوستانش پرده برداشت .
نویسنده: بهداد جاودان - آتلانتا