خان كه اشتهايش باز شده بود، آن شب ناپرهيزى كرد و بسيار بخورد و سپس بخواب رفت. نيمه شب از درد معده و فشار بادمجانها دچار دل درد شديد شد و ناله مى كرد. نوكر را بخواست كه فكر چاره كن. نوكر در حاليكه چند داروى گياهى را براى ارباب خود تهيه مى كرد، مرتب در مذمّت بادمجان و اثرات بد آن داد سخن ميداد. خان عصبانى شد و نوكر را گفت "پدر سوخته تو اول شب از مزاياى بادمجان سخن مى گفتى و اكنون از مضرات آن .. كدام حرف تو صحيح است " نوكر گفت "ارباب من نوكر شما هستم، شما بگویى خوبست من هم مى گويم خوبست، شما بگویى بد و مضر است، من هم مى گويم بد است من نوكر شما هستم نه بادمجان "
محمد رضا شاه پهلوى در دوران پادشاهى خود بسيار تلاش كرد كه ايرانى مستقل و مقتدر و دور از القائات و دستورات استعمار جهانى داشته باشيم و عاقبت سلطنت خود را نيز بخاطر همين مسئله و مخصوصاً رو در رویى با سيستم های جهانى و كمپاني هاى نفتى از دست داد، اما با رفتن او ورق كامل برگشت و با روى كار آمدن جمهورى اسلامى و ملايان رنگارنگ و مرتجعين وابسته به استعمار و كشورهاى خارجى سياستهاى كشور بر مبناى دستورات و اوامر خان هاى ريز و درشت تدوين و اجرا شد و هيچگاه خير جامعه و منافع ملى را در نظر نگرفتند. روزهاى اول انقلاب به قولى يك ليست هزار و چهارصد نفره از اسامى وزرا و امرا و لشكريان و شخصيت هاى سياسى و اجتماعى توسط "خان" تهيه و به آقاى خمينى داده شد تا قتل عام شوند و همه نوكران از حزب توده و چربك هاى فدایى و مجاهدين و نهضت آزادى و جبهه ملى و ساير جيره خواران استمعار در فوايد اين اعدامها داد سخن مى دادند و هيچكس اعتراض نمى كرد كه چرا اين رشيد ترين و لايق ترين و خردمندترين فرزندان ايران اينگونه بايد بقتل برسند و تيرباران شوند. كار بجایى رسيد كه هر شب و فقط در زندان اوين بيش از سيصد نفر را اعدام مى كردند. بعدها جنگ با عراق آغاز شد و باز تمامى اين نوكران و بدستور خان در مزاياى آن صحبت مى كردند و آنرا «نعمت الهى» مى خواندند. تا اينكه باز همان خان ها دستور پايان جنگ را دادند و نوكران نيز به تبعيت از خان از مضرات جنگ سخن گفتند و بعد از كشته و مجروح شدن يك ميليون نفر و خسارات هزار ميليارد دلارى به زير ساخت كشور قطعنامه صلح را پذيرفتند و اين سياست خان و نوكرى تا به امروز ادامه داشته است .
در سال هاى اول انقلاب آقاى خمينى فرمود كه "خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه اى بيشتر است" و به همين راحتى و تحت عنوان انقلاب فرهنگى تمام دانشگاههاى ايران را بستند اما در سال هاى بعد صدها دانشگاه آزاد مثل قارچ در همه جا سبز شد. زمانى گفتند كه كشاورزى و توليد غله آزاد است و دستور بى رويه حفر هزاران چاه عميق را صادر كردند و امروز كه مملكت دچار خشكسالى شده آنرا غلط مى دانند. زمانى آقاى خمينى دستور داد كه تمام متخصصين و دانشمندان و نخبه ها ايران را ترك كنند و معتقد بود كه "ما به افراد مومن احتياج داريم نه تحصيل كرده" و بعدها با التماس و درخواست مى خواستند افراد متخصص را به ايران باز گردانند و اين ندانم كارى كه بدترين نمونه هاى آن كمك به تروريسم جهانى از جمله حماس و حزب الله و حشد الشعبى و حوثيان يمن و دهها گروه جنايتكار ديگر و كمكهاى ميلياردى به عراق و سوريه و صرف صدها ميليارد دلار در صنايع اتمى بدستور ارباب پوتين است هنوز ادامه دارد تا باز كجا و چه زمانى بخاطر دل درد خان اين نوكر اذعان بكند كه شكر زيادى خورده و فقط وظيفه نوكرى را بجا آورده است. بنظر می رسد كه زمان اين اعتراف فرا رسيده است.
نویسنده بهداد جاودان- آتلانتا