به عنوان فردی که بیش از ۴۵ سال به طور مداوم در لسآنجلس زندگی کردهام، این وقایع را با نگاهی تحلیلی دنبال کردم. لسآنجلس، به عنوان یکی از متنوعترین شهرهای ایالات متحده از نظر قومی و فرهنگی، همواره محل تلاقی فرهنگها، تضادها، و گاه بحرانهای اجتماعی بوده است. در این میان، جامعه ایرانیان مقیم لسآنجلس جایگاهی ویژه دارد؛ حضوری که از زمان مهاجرت گسترده پس از انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.
ایرانیان و ایرانیتباران، به ویژه در لسآنجلس، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین جوامع مهاجر هستند؛ جامعهای که نهتنها از نظر تعداد قابل توجه است، بلکه از نظر علمی، فرهنگی، اقتصادی و مدنی، نقش بسزایی در رشد و پیشرفت شهر داشته است. اما آنچه بیش از هر چیز دیگر قابلتوجه است، رفتار مدنی و مسالمتجویانه این جامعه در تمامی حرکتهای اعتراضی و سیاسی طی چند دهه گذشته است.
از نخستین سالهای مهاجرت تا امروز، ایرانیان مقیم لسآنجلس بارها و بارها در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران، رفتارهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی، و در حمایت از زندانیان سیاسی، زنان، اقلیتها و آزادیخواهان ایرانی، تظاهرات و تجمعات متعددی برگزار کردهاند. این تظاهراتها گاه با حضور هزاران نفر در خیابانهای لسآنجلس همراه بوده است. با این حال، در هیچیک از این اعتراضات، نهتنها خشونتی رخ نداده، بلکه همواره احترام به قانون، همکاری با پلیس و پرهیز از هرگونه تنش مورد تأکید برگزارکنندگان و شرکتکنندگان بوده است.
این رفتار مدنی، نهفقط در سطح محلی، بلکه در سطح جهانی نیز مورد تحسین قرار گرفته است. در جریان اعتراضات سراسری در سال ۱۴۰۱، که به جنبش زن ، زندگی آزادی “انقلاب مهسا” معروف شد، ایرانیان سراسر جهان، از جمله در لسآنجلس، لندن، برلین، پاریس، تورنتو و دیگر شهرهای بزرگ جهان، در راهپیماییهای صدها هزار نفره شرکت کردند. در هیچکدام از این تجمعات، گزارشی از بینظمی، درگیری با نیروهای پلیس، تخریب اموال عمومی یا رفتارهای رادیکال منتشر نشد. این خود نشانهای روشن از بلوغ سیاسی و فرهنگی این جامعه است؛ جامعهای که همزمان با دفاع از آزادی و عدالت، احترام به نظم عمومی و حقوق دیگران را نیز سرلوحه رفتار خود قرار داده است.
لازم به تأکید است که این ویژگی نهفقط مختص ایرانیان خارج از کشور است. ملت ایران در داخل کشور نیز، با وجود سالها سرکوب، شکنجه، سانسور و حذف سیستماتیک، صدای اعتراض خود را به شکلی مدنی، آرام و مؤثر بلند کردهاند. جنبشهایی مانند جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، اعتراضات دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و سرانجام انقلاب مهسا در سال ۱۴۰۱، همه نمونههایی از خواست مردم برای تغییر بدون خشونت و از مسیرهای مدنی بودهاند. در حالیکه جمهوری اسلامی، با ماشین سرکوب خود از هیچ ابزاری برای خاموش کردن این صداها فروگذار نکرده، اما موفق نشده است اعتراضات را به خشونت و بینظمی بکشاند. این خود گواهی است بر بلوغ تاریخی ملت ایران.
شایسته است نهادهای محلی، ایالتی و فدرال در ایالات متحده، رسانهها، و جامعه مدنی آمریکا، این تفاوت رفتاری را به رسمیت بشناسند و جامعه ایرانی را نهفقط به عنوان یکی از موفقترین جوامع مهاجر، بلکه به عنوان الگویی برای مشارکت مدنی، رفتار مسالمتآمیز و وفاداری به ارزشهای دموکراتیک ارزیابی کنند.
ما ایرانیان، به هویت تاریخی، فرهنگی و اخلاقی خود افتخار میکنیم. ما مرز خود را با حکومت اشغالگر، سرکوبگر و غیرایرانی جمهوری اسلامی بهروشنی مشخص کردهایم، و در عین حال، در جوامع میزبان خود، شهروندانی مسئول، محترم و مشارکتجو باقی ماندهایم. این مسیر را با افتخار ادامه خواهیم داد.
نویسنده: بیژن خلیلی