کتاب « قیام 18 تیر نقاب ( نوژه ) »
نویسنده : سرهنگ محمدباقر بنی عامری، انتشارات: ساتراپ (لندن)، موضوع: سیاست، تعداد صفحات: 406 ، قیمت :35 دلار

درباره نویسنده:

« سرهنگ محمد باقر بنی عامری » سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری، طراح و فرمانده نظامی «عملیات نقاب» مخفف «نجات قیام ایران بزرگ» که در ادبیات جمهوری اسلامی کودتای نوژه نامیده می شود. وی متولد 1311 خورشیدی ،دوره ابتدایی و سیکل اول را در شهرستان دامغان محل تولد خود گذراند و سپس در دیبیرستان نظام ثبت نام نمود. او در مهرماه 1337 دانشکده افسری را با درجه ستوان دومی به پایان رساند و پس از یک دوره شش ماهه نظامی به لشگر پنج پیاده « خانه» مستقر در آذربایجان غربی منتقل گردید و این آغاز بود برای ایجاد نظم و امنیت در کرستان، بلوچستان، خراسان و مبارزه با اشرار که به موفقیت های بزرگی در ژاندارمری کشور دست یافت. بنی عامری در سن 42 سالگی بازنشسته شد و پس از دو سال با شروع انقلاب اسلامی با تشکیل سازمانی نظامی به « نظامیان وطن پرست ایران (نوپا)» مبارزه بر علیه رژیم جمهوری اسلامی را شروع کرد و حماسه ای بزرگ در این راه آفرید.

برگرفته از کتاب:

...صبح فردا به اتفاق تیمسار به کار رئیس جمهوری انور سادات رفتیم. بختیار مرا با نام محمد، فرمانده نظامی من است، به انور سادات معرفی نمود. آرام به بختیار گفتم: با رئیس جمهور صحبت کنید تا محلی را در مصر به عنوان پایگاه در اختیار ما قرار دهند تا بتوانیم به وظایف نظامی گری خود عمل نمائیم. بختیار گفت: مصر برای شما و افسران خوب است؟ جواب دادم ، خوب است. بختیار درخواست من را به عرض سادات رسانید . انورسادات چند دقیقه ای صحبت کرد و گفت، محافظ  و راهنما شما را به محلی می برند برای مذاکره در این مورد. بختیار از من خواست تا در اتاق دیگری منتظر او باشم. بعد از بیست دقیقه بختیار آمد به اتفاق تیمسار، مهماندار و دفتر ژنرال امنیتی رفتیم که بسیار مورد استقبال خوبی قرار گرفتیم. ژنرال سئوال کرد، اسکندریه یا قاهره؟ بختیار از من پرسید، اسکندریه مناسب تر است یا قاهره؟ گفتم: من هیچ آشنایی از این دو محل ندارم. به ژنرال بفرمایید من برگشتم پاریس، دوافسر را مأمور می کنم به مصر بیایند برای بررسی  دو محل پیشنهادی و سپس نظر خود را خواهیم گفت. در ضمن ما هیچ کمکی از لحاظ  مواد غذایی و امکانات رفاهی نخواهیم داشت و تمامی نیازها را شخصا برآورده خواهیم نمود. فقط محل را در اختیار ما بگذارند.

ملاقات با شاهزاده : روز بعد به اتفاق دکتر بختیار به ملاقات شاهزاده رضا پهلوی به کاخ قبه رفتیم. وارد اتاق انتظار شدیم. آقای بختیار به دیدن شاهزاده رفتند و من در انتظار بودم که سرهنگ احمد اویسی وارد شدند و بسیاراز دیدن ایشان خوشحال. مشغول گفتگو بودیم که آقای بختیار از اتاق شاهزاده بیرون آمدند و به من گفتند: شما بفرمایید. وارد اتاق شدم. عرض احترام و پس از خوشامدگویی دعوت به نشستن نمودند و از موقعیت افسران و وضعیت ایران سئوالاتی فرمودند و گفتند، یک سئوالی از شما دارم. گفتم بفرمایید شاهزاده گفتند: همه به من می گویند روی ژنرال های مسن حساب نکنم، چون افسران جوان آنها را قبول ندارند. آیا این موضوع حقیقت دارد؟ گفتم من تازه از ایران آمده ام با روحیه و طرز تفکر خواسته آنان آشنا هستم. نظر آنها این است که به عرض می رسانم. اگر شاهزاده هر افسری درهر سنی و درجه را به نام نماینده وخود رسماً اعلام و معرفی نماید، مطمئن باشید همه از او اطاعت خواهند کرد، همانطور که نیروهای مسلح به شاهنشاه اعتقاد داشتند به شما هم اعتقاد دارند. سری تکان دادن و گفتند حق با شما است.

در این موقع گفتم من به نمایندگی جمعی از افسران داخل و خارج از ایران خدمت شما هستم، سئوال من این است آیا شاهزاده واقعا آمادگی مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را دارند؟ و اگر این آمادگی وجود دارد ممکن است روزی لباس نظامی به تن کنید و به عنوان فرمانده نظامی هدایت و رهبری را به عهده بگیرید؟ شاهزاده در آن زمان این جواب را دادند، برو به افسران بگو من همیشه در کنار و شانه به شانه شما برای هر نوع مبارزه ای آماده ام و بگو نه کاخ در سوییس و نه دلار آمریکا برای من ارزش و  اهمیتی ندارد و من تا آخرین قطره خونم به این مبارزه ادامه خواهم داد. ...  

برای خرید کتاب اینجا کلیک کنید

 

تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©