مسیح علی نژاد در دانشگاه کالیفرنیا: صدای زنان ایرانی به دنیا رسیده حالا نوبت سیاستمداران زن دنیاست
به روز شده در      سه شنبه 25 فروردین 1394     -   Tuesday April 14 2015

مسیح علی نژاد در بخشی از سخنانش در دانشگاه یوسی‌ال‌ای با اشاره به نقش شبکه‌های اجتماعی در تحمیل صدای سانسور شده زنان به رسانه‌های معتبر دنیا، وظیفه حرفه‌ای خود را رساندن صدای کسانی که تریبونی برای دادخواهی ندارند به گوش رسانه‌ها دانست و اذعان کرد صفحه آزادی‌های یواشکی این امکان را فراهم آورد که دختران و زنان ایران به اندازه مقامات رسمی حکومت در رسانه‌های جهان فرصت برای بیان شرایط سخت خود را داشته باشند.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
دکتر کامران یدیدی

به گزارش خبرگزاری ایرانشهر، مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لس‌آنجلس با همکاری مرکز مطالعات خاور نزدیک، برنامه سخنرانی خانم علی‌نژاد را در دانشگاه UCLA و CSUN میزبانی کردند. دکتر نيره توحيدى(استاد دانشگاه نورثريج كاليفرنيا) در آغاز نشست گفت: مسیح علی نژاد در يك خانواده مذهبى در يك روستای كوچك به دنيا آمده که فاصله خانه تا مدرسه را تنها ناحيه آزادی‌اش از چادر اجباری نامیده؛ چرا كه هم در خانه و هم در مدرسه از او خواسته مي‌شد تا حجاب داشته باشد. او مهمترين بخش كارش را تحقيق و افشاگرى در مورد قربانيان گمنام و بيگناه حوادث پس از انتخابات سال 1388مي‌داند، حوادثى كه جمهورى اسلامى آنها را فتنه مي‌نامد و همواره از پذیرش نقش عوامل خود در کشتن مردم طفره رفته است.

این استاد دانشگاه می گوید:‌ از ديگر فعاليت‌هاى مسیح علی‌نژاد نگارش چند جلد كتاب از جمله «تحصن»، «تاجِ خار»، «من آزاد هستم»، «قرار سبز» و همچنين مصاحبه‌هاى تلفنى با سران جمهورى اسلامى است که تاپیش از این کوشیده بودند خود را دست نیافتنی جلوه دهند.

بيشتر حضار مسيح علی‌نژاد را به خاطر رفتار مهربانانه و شجاعتش در برخورد با حمله‌هاى بيشرمانه‌اى كه به او شده بود، تقدير کردند.

همچنین در پاسخ به چندين سوال انتقادی كه در مورد عدم حمايت مردان از حق انتخاب زنان پرسيده شد، او به تعداد زيادى از مردان حاضر در جمع اشاره كرد و افزود كه ترجيح مي‌دهد به حضور مثبت مردان چه در صفحه‌اش و چه در هركجاى ديگر که زنان را همراهی کرده‌اند توجه كند.

اعتراض به حضور مسیح علی نژاد

در این نشست همچین یک شهروند ایرانی ساکن لس آنجلس از میان حاضران به دکتر نیره توحیدی به خاطر دعوت از مسیح علی نژاد به دانشگاه یوسی‌ال‌ای اعتراض کرد. این شهروند ایرانی‌تبار همچنین خطاب به این مسیح علی‌نژاد روزنامه نگار ایرانی گفت که اگر الان آنقدر با قدرت و با صدای بلند حرف می‌زند به خاطر انقلاب و به خاطر همان حجاب اسلامی است. این شهروند ساکن لس‌آنجلس به مسیح علی‌نژاد گفت به چه حقی از انقلاب و اسلام بد می‌گوید و زنان ایرانی را تشویق به قانون شکنی و در آوردن روسری می کند؟ حجاب قانون آن کشور است و این آزادی یواشکی مثل این است که به جمعی از شهروندان بگوییم علیه قوانین راهنمایی و رانندگی اعتراض کنند.

مسیح علی نژاد در پاسخ به این شهروند معترض در دانشگاه یو‌سی‌ال‌ای گفت: قوانینی که حقوق انسانی را نقض می کنند مثل برده داری است و اگر کسی به برده داری اعتراض نمی‌کرد از کجا معلوم شما الان مجبور نبودید برده باشید؟ این روزنامه نگار همچنین خطاب به این ایرانی معترض گفت اگر من و شما با هم تصادف کنیم بر اساس همان قوانینی که شما آن را با قوانین راهنمایی و رانندگی مقایسه می کنید دیه من نصف شماست، من و شما هر دو انسانیم ولی شهادت من به تنهایی در دادگاه اعتباری ندارد، ارث من نصف است، شما حق انتخاب دارید من ندارم، شما می‌توانید قاضی شوید من نمی‌توانم، اگر من حامله باشم و تصادف کنم دیه فرزند پسر به دنیا نیامده‌ام دو برابرِ دیه من به عنوان مادر است. اینها قوانینی است که حقوق ساده مرا نقض می‌کند و شما را از من برتر می کند، قوانین باید در راستای تامین امنیت، آرامش، رفاه و نظم در جامعه باشد، نه نقض کننده حقوق انسان ها. هر کسی به چنین قوانین ظالمانه و تبعیض آمیزی تن دهد و اعتراض نکند فاقد شعور لازم برای رسیدن به حقوق انسانی خود است و این خود زنان ایرانی هستند که دارند اعتراض می کنند. من فقط انعکاس دهنده صدای‌شان در رسانه‌ها هستم.

نقش شبکه های اجتماعی در رفع سانسور از جامعه

مسیح علی‌نژاد در بخشی از سخنانش در دانشگاه یوسی‌ال‌ای با اشاره به نقش شبکه‌های اجتماعی در تحمیل صدای سانسور شده زنان به رسانه‌های معتبر دنیا به ذکر چند مثال پرداخت.

این روزنامه نگار گفت: به عنوان نمونه درست زمانی که حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی با شبکه سی ان ان مصاحبه می‌کند، ما شاهدیم که سی ان ان تصاویر زنانی از زنجان و شیراز را هم پخش می‌کند به همراه سخنان آنها در مورد اینکه در کشورشان حجاب اجباری است و آنها آزادی ندارند.

یا نمونه دیگر، جواد ظریف مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن پست نوشت، همان روزنامه همزمان به انتشار عکس‌ها و سخنان زنان معمولی ایرانی پرداخت که از صفحه آزادی‌های یواشکی دریافت کرده بود این زنان می‌گفتند که آنها هم می‌خواهند شنیده و دیده شوند اما در کشورشان سانسور می‌شوند.

یا اینکه حتی سید محمد خاتمی، مقاله‌ای به روزنامه گاردین می‌فرستد تا این روزنامه صدایش را منتشر کند. همین روزنامه گاردین تا کنون سه بار صدا و تصاویر زنان معمولی ایران را از صفحه آزادی‌های یواشکی شنیده و منتشر کرده.

مسیح علی نژاد خطاب به حاضرین در دانشگاه یو سی ال ای می‌گوید: در تمام این سالها جنبش زنان و فعالان سیاسی بسیار تلاش کرده اند و صدای زنان بوده‌اند اما این بار زنان معمولی خودشان به میدان آمده‌اند. این مثال را زدم تا به شما بگویم:‌ بسیاری از زنان ایرانی هیچگونه ارتباطی با این سه رسانه مذکور ندارند اما هر سه این رسانه‌ها به واسطه صفحه آزادی‌های یواشکی به بازتاب صدای آنها پرداختند. می‌خواهم بگویم دیگر دوارنی که بشود زنان را در داخل ایران سرکوب و سانسور کرد به سر آمده و شبکه‌های اجتماعی بازوهای قدرتمندی هستند که روزنامه نگاران باید یاد بگیرند تا از طریق همین شبکه های اجتماعی صداهای سانسور شده را بلند تر و بلند تر به گوش دنیا برسانند.

وی ادامه داد:‌ ایران امروز همانند ایران 30 سال پیش نیست، شبکه‌های اجتماعی به مردم توانایی شنیده شدن داده‌اند. امروز نظام دیگر توانایی فریبکاری بدون دردسر و چالش را ندارد.

نزاع بین دو سبک زندگی است

این روزنامه نگار می‌گوید:‌ اجازه بدهید چند مثال دیگر بزنم که چطور قدرت، گاهی وقت‌ها در اختیار زنانی قرار می‌گیرد که اتفاقا در قدرت نیستند. سردار نقدی فرمانده کل بسیج گفته است، خواسته زنان ایرانی ورود به ورزشگاه‌ها نیست، خواست زنان ایران آزادی بیت المقدس! است. زنی در پاسخ او می‌نویسد: «شما در اشتباهید. خواست ما زنان ایرانی ورود به ورزشگاه‌ها است». مثالی دیگر: روحانیون در ایران می گویند صدای آواز زن حرام است. زنان ویدیوهایی از خودشان در حال آواز خواندن را برای صفحه آزادی‌های یواشکی ارسال می‌کنند. فضای اینترنت مملو از ویدیوهای زنانی می‌شود که به نشانه مخالفت با روحانیون آواز خوانده‌اند. سی سال است که روحانیون می‌گویند رقص حرام است. یک ویدیوی یک دقیقه‌ای را از رقص دختر نوجوانی در مترو تهران بیش از یک میلیون و پانصد هزار بار در صفحه آزادی‌های یواشکی دیده می‌شود و اکثر رسانه‌های معتبر دنیا آن را منتشر می‌کنند. امروزه تعداد لایک و دنبال کننده‌گان افراد در فیسبوک نماد قدرت کلامِ شهروندان معمولی و سیاستمداران است. ممکن است بگویید که لیدی گاگا مخاطب بیشتری نسبت به رییس جمهور اوباما دارد. اما در ایران به این سادگی‌ها نیست. در ایران امروز جای همان لیدی گاگا در زندان است. پس در ایران این رویارویی شهروندی و حکومت، در واقع همان زمین اصلی نزاع است. جنگ میان دو سبکِ زندگی است. سبکی که در تلویزیون و رسانه‌های رسمی سانسور می‌شود، ولی شبکه‌های اجتماعی دارند به مردم قدرت می‌دهند که خودشان تبدیل شوند به رسانه خودشان و سبک زندگی شان را با صدای بلند از پستوها و یواشکی‌ها به عرصه‌های عمومی بکشانند.

مسیح علی‌نژاد در پاسخ به پرسشی در مورد نوشتن از زندگی خصوصی‌اش در عرصه‌های عمومی می‌گوید: ببینید تا زمانی که یک پای حکومت همیشه در زندگی خصوصی ماست، تا زمانی که تمام انتخاب‌های شخصی‌مان با قوانین حکومتی در هم آمیخته و ما مجبوریم که زندگی دو گانه در کشورمان داشته باشیم، اتفاقا باید با صدای بلند از انتخاب‌های شخصی و خصوصی‌مان حرف بزنیم و بنویسیم. من زمانی در ایران کتاب تحصن را نوشتم اما کتابم را فقط سیاستمداران خریدند و خواندند ولی وقتی تاج خار را نوشتم، اقبال عمومی از کتابم بیشتر بود و این تلنگر نخست به من روزنامه نگار بود که این مردم تشنه دانستن از همه آن بخشی از زندگی منِ روزنامه نگار یا یک سیاستمدار هستند که در پستو و یواشکی و پنهانی است، چرا؟ چون یواشکی‌های ما متفاوت از سبکِ زندگی تحمیل شده بر ماست. چون وقتی به آرشیو شخصی‌ام نگاه می‌کنم می‌بینم همان عکس‌ها و فیلم‌های زندگی شخصی من جرم است. در ایران، من نوعی هر جایی که پلیس نیست، هر جایی که در مدرسه و دانشگاه و مجلس و اداره و محل کارم نباشم، بدون روسری و در حال آواز خواندن و رقص هستم ولی تا پایم به اجتماع می‌رسد همه چیز تغییر می‌کند و همه چیز ممنوع است. پس باید از این ممنوعیت‌ها با صدای بلند حرف زد و نوشت.

چهره واقعی ایران سانسور شده

این روزنامه نگار می گوید، در عصری که شبکه‌های اجتماعی بازوهای حمایتی ما مردمی هستند که همیشه سانسور شده‌ایم، باید گفت دیگر فصل زیستن دوگانه تمام شده، هر زنی که در تمام سال‌های زندگی‌اش محکوم به آزادی یواشکی بوده، حالا می تواند با قدرت در شبکه‌های اجتماعی حرف بزند و سهمی برابر با سهم ساستمداران در رسانه‌های معتبر پیدا کند. این دیگر هنر روزنامه نگاران است که چهره واقعی ایران را از طریق همین شبکه های اجتماعی به دنیا نشان دهند و بگویند روحانیون و رسانه‌های تصویری و شنیداری حکومتی، نمایندگان و رسانه‌های واقعی نسل امروز ایران نیستند. چهره واقعی ایران سانسور شده است در حالی که ایران واقعی باید ایرانی باشد که با حجاب و بی‌حجاب شانه به شانه هم بایستند و هیچ کدام حذف و سانسور نشوند. اینکه برخی‌ها بگویند موضوع حجاب و آواز و مشکلات دیگر زنان موضوع مهمی نیست خوب است به آمارها نگاه کنند.

این روزنامه نگار اضافه می‌کند:‌ بر اساس آمار رسمی تنها در سال گذشته بیش از سه میلیون زن به دلیل عدم رعایت حجاب مناسب از سوی پلیس تذکر گرفته‌اند و هجده هزار نفرشان راهی دادگاه شده‌اند. تازه این آماری است که خود پلیس ایران می دهد. چطور موضوع حجاب از دیگاه بعضی‌ها دغدغه مهمی نیست، در حالی که به عنوان یک زن اگر شما به حجاب اجباری نه بگویید، نمیتوانید تحصیل کنید، نمی توانید شغلی داشته باشید، نمی توانید زندگی کنید، نمی توانید کشوری داشته باشید و مجبور به ترک کشور خودتان خواهید شد.

وی می‌گوید:‌ در ایران روش و سبکِ زندگی، میدان نبردی بزرگ است. ما قادربه مشاهده واقعیت موجود در ایران از طریق تلویزیون و روزنامه‌های رسمی ایران نیستیم. ایرانی که در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود بسیار با پروپاگاندای حکومت و تصویری که رژیم از ایران ارائه می‌کند متفاوت است. برخی‌ها به من می‌گویند تو چرا از خودت می‌نویسی؟ وقتی در کشوری زندگی می‌کنم که سی سال زن ایرانی نتوانست در سریال‌های تلویزیونی و سینمای ایران گرفته تا تک تک رسانه‌های موجود خود واقعی‌اش را ببیند و همیشه به شکلی دروغین زن را به تصویر کشیدند و هویت جنسی‌اش را تحقیر کردند و گفتند تو ناموس و آبرو هستی و باید آنگونه که حکومت می‌خواهد و می‌پسندد دیده شوی، چرا حالا زن ایرانی به مدد شبکه های اجتماعی نباید با صدای بلند خود واقعی اش را فریاد بزند؟ این درست نیست که کسانی زنان را به خاطر مطالباتی نظیر تعیین سبکِ زندگی، سطحی و مبتذل بخوانند و یا بگویند زن فقط می‌خواهد خودنمایی کند.

او ادامه می‌دهد: اینکه از من می‌پرسند چرا از این دانشگاه به آن دانشگاه می‌روم و در مورد ایران سخن می‌گویم دلیلش روشن است، می‌خواهم به اندازه توانم جهان از وجود ایرانی دیگر و میلیون‌ها تن از ایرانیانی که به دنبال مطالبه حق انتخاب سبک زندگی خود هستند آگاه کنم. این قسمت از ایرانی که دارد توسط مسئولان جمهوری اسلامی انکار می‌شود، از طرف کشورهایی که طرف مذاکره با ایران هستند باید به رسمیت شناخته شود. می‌خواهم دولت‌هایی که با ایران مذاکره می‌کنند صدای ایرانِ سانسور شده را هم بشنوند و بدانند که مسولان جمهوری اسلامی حاضر نیستد بر سر برخی از مطالبات زنان کشورشان تن به مذاکره بدهند.

چرا حکومت با زنان مخالف حجاب اجباری سر میز مذاکره نمی‌نشیند؟

او خطاب به حاضرین در دانشگاه یو‌سی‌ال‌ای و همچنین در نشستی جداگانه در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا می‌گوید: من مدافع تحریم و حمله نظامی نیستم. زیرا که قویا معتقدم مردم ایران نمی‌خواهند بیش از این متحمل سختی و مشقت باشند. به عنوان کسی که بعد از انقلاب سال ۵۷ در ایران متولد شده می‌خواهم بگویم به من نیز همچون میلیونها ایرانی در سالیان طولانی در مدارس ایران گفته شده بود که باید فریاد مرگ بر آمریکا سر دهم و پرچم آمریکا را به آتش بکشم! ولی اکنون می‌بینم که دولتمردان ایران بر سر مساله هسته‌ای پای میز مذاکره با همان آمریکایی که او را شیطان بزرگ معرفی کرده بودند، می‌نشینند و همواره لبخند بر چهره دارند. سئوال من این است که چرا دولت ایران با زنان مخالف حجاب اجباری مذاکره نمی‌کند؟ پس چرا حکومت ایران با زنانی که قوانین تبعیض آمیز را نمی‌خواهند بر سر میز مذاکره نمی‌نشیند و همواره آنها را متهم می کند که علیه کشورشان هستند در حالی که ما عاشق ایران هستیم.

او می گوید:‌در یک نظر سنجی مستقل که اخیرا انجام شده است مشخص می کند که 42 درصد ایرانیان مخالف حجاب اجباری هستند. حکومت ایران مردم و زنان خودش را انکار می‌کند. مساله ناراحت کننده‌تر این است که سیاستمداران غربی نیز زنان ایرانی را انکار می‌کنند و این شامل سیاستمداران زن غربی نیز می‌شود. این زنان سیاستمدار از ایران دیدن کرده‌اند و قانون تبعیض آمیز حجاب را پذیرفته‌اند، در حالیکه میلیون‌ها ایرانی مخالف حجاب اجباری هستند و برای همین قانون هزینه داده‌اند. می‌خواهم توجه این زنان را جلب کنم و به آنها بگویم که اکنون لحظه ایست که شما زنان قدرتمند باید در کنار زنان فاقد قدرت در ایران بایستید و به قانونی که میلیون ها زن ایرانی برایش هزینه داده اند پرسشگری کنید چون مقامات جمهوری اسلامی هیچ گاه حاضر نیستند وقتی به کشورهای غربی سفر می‌کنند به قوانینی تن دهند که ارزش‌های ایدئولوژیک آن‌ها را زیر سوال ببرد، اینک وقتش رسیده که وقتی صدای میلیون‌ها زن ایرانی از طریق شبکه‌های اجتماعی به گوش زنان سیاستمدار دنیا رسیده آنها هم به قوانینی که ارزش‌های انسانی را زیر سوال می‌برد تن ندهند یا حداقل در موردش پرسشگری کنند.

بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©