در اولین سالهای ظهور اینترنت، فرهنگ سایبری هنوز به ایدههای آیندهنگرانهاش زنده بود. اما امروزه وضعیت تارنمای جهانی بسیار عملگرایانهتر شده و چشم به زمان حال دوخته است. کاربران «خود-بازاریابی» و دیگر تکنیکهای تلاش یرای یافتن شهرتاند.
عرصه خصوصی، البته نه به معنای سیاسی آن، عمومی شده است. چند شرکت انگشتشمار مثل اپل، فیسبوک، گوگل و اینستاگرام میکوشند تا مشتریهایشان را به سیستم سرتاسری خود وصل کنند.
احساسات عمومی در این دنیای کوچک دیجیتال چیست؟ جایی که الگوریتمهای نامرئی نتیجه جستوجوهای ما را شخصیسازی میکنند و تبلیغات را به همه میرسانند.
ماجرا وقتی جالبتر هم میشود که بدانیم کل جریان گردش آزاد اطلاعات یعنی «اینترنت» بخشی از فعالیت وزارت بازرگانی دولت فدرال ایالات متحده است.
فعالیتی که در نقش میز کاری دیجیتال ظاهر میشود که آرشیوی از فیلمها و تلویزیونها، کتابخانههای دانشگاهی، کافهها و جریانهای ارتباطی به آن وصل شده است. وقتی مردم در یک شبکۀ اجتماعی جا میافتند، خوش ندارند که دوباره همه چیز را در یک شبکه اجتماعی دیگر از نو شروع کنند. آنهایی که میخواهند در آخرین شبکه اجتماعی فعلی، یعنی گوگلپلاس، ثبت نام کنند، مجبورند نام اصلی خود را وارد کنند. چرا؟ ساده است، شرکتها مشتری میخواهند نه فعال وبلاگنویس.
«بیونگ-چول هان» جامعه شناس و فیلسوف کرهای تبار ساکن آلمان، کسی است که الگوهای توضیحدهنده نوینی برای تحولات بنیاندین دنیای مجازی مطرح کرده است. او در سال ۲۰۰۶ کتاب«فرافرهنگیبودن» را منتشر کرد و به تفصیل شرح داد که فرهنگ چطور در سایه وضعیت جهانی تازه تغییر میکند.
روایت ساده شده کتاب عرض و طویل او چنین بود:
«زمانها و وضعیتهای مختلف در فرافرهنگ دوش به دوش یکدیگر میایستند» به همین علت است که دکتر هان این زمینۀ جهانی را «دنیای موزاییکی» مینامد. «رفتار دوستانه بنیان فرافرهنگیبودن است.»
فقدان قواعد، فرافرهنگ را قادر میسازد که تأثیرگذاری وسیعی داشته باشد. فرافرهنگ حداکثر وحدت و حداقل تداخل را ایجاد میکند؛ جایی که افقهای اشتراک در تکثر ایدهها و هویتهای رنگارنگ پدیدار میشوند. فرافرهنگ موجب درگیریهای تکنفره میشود، چیزی که جامعه شناسی کلاسیک آن را «تداوم در حین گسست» مینامد.
در این نگاه از یک سو «بازیهای خلاقانه با هویتهای تخیلی» بهعنوان فرافرهنگ توصیف میشود، و از سوی دیگر «جامعه فرسوده» ناشی از ملالآوربودن «مازاد مثبتنگری» در جامعه مجازی تلقیمیگردد. درست دو روی سکه زندگی آدمی: کودکانی که از صبح تا عصر دهها بازی مختلف را شروع و تمام میکنند و روی دیگر، سالمندانی که میتوانند همه روز وقت خود را تنها صرف مطالعه یک مقاله یا کتاب ملال آور کنند.
به همین دلیل است که آنقدر انرژیها کم است!
این مثبتنگری در فضای یکنواخت خالی از منفینگری استقرار پیدا کرده است، جایی که هیچ قطبیشدگی میان دوست در برابر دشمن وجود ندارد؛ داخل در برابر خارج نیست، و خودی در برابر بیگانه قرار ندارد.
همین فیلسیوف اجتماعی در رسالهای دیگر که 10 سال پس از نخستین کتاب خود یعنی همین سال قبل منتشرش کرد زیر عنوان «جریانشناسی خشونت» درباره شفافیت در هویت اجتماعی به مثابه یکی از آثار فرایندهای اقتصادی نگاه کرده است.
در شبکههای دوستیابی و یا زوجیابی اینترنتی، که قرار است دو طرف در دنیای واقعی نیز همدیگر را از نزدیک ملاقات کنند، دستهای از قواعد و حتی انتقادات پذیرفتهشده مشترک، جزء آداب ارتباط و آغاز دوستی به رسمیت شناختهمیشود، اما در شبکههای اجتماعی با کارکرد امروزی مثل فیسبوک یا اینستاگرام، باید تلاش کنید تا از هرگونه اظهارنظر منفی اجتناب کنید، کاری که دریچه بس باریکی برای تعامل باقی میگذارد. در مجموع، پنج میلیون نفر طرفدار اضافهشدن گزینه «دیسلایک» در فیسبوک بودهاند، وقتی این را مقایسه کنید با نزدیک به 1 میلیارد کاربر این شبکه، رقمی قابل چشمپوشی به نظر میآید.
معنی این مقایسه ساده است. یعنی هنگامی که ما در شبکههای اجتماعی تصویر و یا موضوعی را به اشتراک میگذاریم، توقع داریم که همه از آن تمجید کنند. خیلی ساده است. احساس میکنیم «سبک زندگی ما همانقدر که برای خودمان جذاب است باید و حتما باید برای دیگران نیز جذاب باشد.»
و جالبتر اینکه هستند کسانی که از الصاق لایک و حتی لاو در پای تصویر ما در فیسبوک دریغ نمیکنند ولی در عین حال در دل خود رکیکترین ناسزاها را به ما میگویند.
حال آنکه در سوی دیگر نیز تاب شنیدن انتقادات تند و بیاحترامیهای مجازی هم برای بسیاری از کاربران وجود ندارد. یعنی ما فقط دوستانی میخواهیم که بدون اینکه در خوشی ما شریک بوده باشند، ما و خوشیهایمان را تحسین کنند.
شاید این تعبیر کاربردی باشد: شبکه های اجتماعی از ما «دیکتاتورهای کوچک فرهنگی» ساخته است.
آیا هنوز رفتار دوستانه میتواند در این سیاق معنایی داشته باشد؟ و دربارۀ ارزش غیرمادی دوستی چه حرفی برای گفتن هست؟ جواب به این سوال در سالهای بعد بلای جامعه انسان امروز و فردا خواهد بود.