دکتر مهدی آقازمانی - جامعه شناس و سردبیر خبرگزاری ایرانشهر:
اما این روزها گویی ایران بیش از همیشه تاریخ خود در پاسداری از این اسم افتخار آفرین ضعیف شده است. ضعفی که میتوان ریشه آنرا در عدم توجه حاکمان امروز این سرزمین به مهین اهوراییمان جستجو کرد وقتی با زیادهخواهی همسایگان جنوبی دریای پارس در هم میآمیزد و ملغمهای از اسمهای مجعول را برای آبهای نیلگون این خلیج تا همیشه پارس به همراه میآورد.
این آبراهه در همه متون تاریخی و جغرافیایی حتی آثار جغرافیدانان و دول عربی هم خلیج فارس و بحر فارس نامیده شدهاست با این حال، این نامگذاری از دهه ۱۳۳۰ خورشیدی از سوی ملیگراهای عرب مورد چالش واقع شد.
تا آنجا که برخی کشورهای عربی، از دهه ۱۹۶۰ میلادی و با گسترش اندیشههای پان عربی توسط جمال عبدالناصر از نام مجعول برای خلیج فارس استفاده کردند. در نهایت هم طی یک بخشنامه از طرف اتحادیه عرب به همه کشورهای عربی رسما ابلاغ شد تا نام مجعول را جایگزین اسم اصلی خلیج فارس کنند در حالی که این موضوع در تعارض با بخشنامه رسمی سازمان ملل در اسمگذاری این آب راهه است که آنرا از درجه اعتبار ساقط میکند و همین امر باعث میشود تا سایر کشورهای جهان و سازمانهای بینالمللی همچنان از نام تاریخی و کهن خلیج فارس به صورت رسمی استفاده کنند. اما در سالهای دهه 2000 این نکته با ورود آن ابتدا به اطلس نشنالجئوگرافی و سپس جنجال حذف واژه فارس از پسوند خلیج در سیستم مکان نمای جهانی گوگل ابعاد تازهای یافت.
در کتاب «اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان» صفحه 18تا 22 وجه تسمیه و علت نامگذاری خلیج فارس را از دیدگاه عدهای از جغرافی دانان مشهور بیان نمودهاست.
بطور نمونه کتاب سر آرنولد ویلسن
Sir Arnold Wilson که در سال 1928 به نام خلیج فارس (Persian Gulf) به چاپ رسیدهاست.
ضمن نقد سابقه تاریخی و جغرافیایی خلیج فارس و بیان توصیفهای نویسندگان مغرب زمین مشاهدات خود را نیز بیان نموده و نوشته است:
«هیچ آبراهی چه در گذشته و چه در حال حاضر برای زمینشناسان، باستانشناسان، تاریخدانان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران و سیاحان و دانشپژوهان اهمیتی بیشتر از خلیج فارس نداشتهاست. این آبراه از هزاره قبل از میلاد تا کنون از هویت فارسی و ایرانی برخوردار است.»
سی ادموند بوسورث C .Edmund Bosworth مطالبی را از 20 مورخ وسیاح یونانی و اروپایی، ازسردار یونانی نیارخوس(325-24 ق.م) گرفته تا پریدیکس (1876)، در مورد توصیف خلیج فارس و علت نام گذاری آن را بیان نمودهاست.
مورخان دوره اسلامی عموما در کتب خود عبارتهای ذیل را در مورد علت نام گذاری خلیج فارس به این نام ارائه نمودهاند:
بطور مشخص ابن حوقل،ابن فقیه و استخری عبارتهای مشابهی دارند:
«این دریا که از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوه، مهروبان،سیراف و عبادان(آبادان) ختم میشود، در میان همه سرزمینها با نام فارس خوانده میشود زیرا مملکت فارس از همه کشورها آبادتر، پیشرفتهتر بوده و پادشاهان آن همه کرانههای دور و نزدیک این دریا را تحت کنترل خود دارند. به روزگار گذشته پادشاهان فارس بزرگتر و قویتر بودهاند و هم در این روزگار مردمان پارس بر همه کرانههای این دریا مستولیاند».
اعتبار و تنوع اسنادی از این دست تا آن اندازه است که برای هیچ کسی در حقانیت عنوان خلیج فارس محلی از اعراب باقی نمیگذارد و سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی و تخصصی نیز نام خلیج فارس را همچنان نام اصلی، معتبر دانسته و تغییر نام خلیج فارس را هیچ گاه نپذیرفتهاند. سازمانهای بین المللی و فهرست سازمانهای چند دولتی سازمان ملل متحد تاکنون در۵ نوبت، نام رسمی و تغییر ناپذیر آبراه جنوبی ایران را «خلیج فارس» اعلام کردهاست.
برای اولین بار در سند AD311/1 Gen مورخ پنجم مارس ۱۹۷۱ میلادی بار دوم طی یادداشت شماره UNLA45.8.2(C) مورخ دهم آگوست ۱۹۸۴ میلادی و بار سوم نیز طی یادداشت شماره ST/CS/sER.A/29 در تاریخ دهم ژانویه ۱۹۹۰ میلادی نام رسمی دریای جنوبی ایران و خاوری شبه جزیره عربستان را «خلیج فارس» اعلام کردهاست.
این سازمان در کنفرانسهای سالانه خود که در زمینه «هماهنگی در نامهای جغرافیایی» برگزار میکند، به فارسی بودن نام این آبراه بین المللی تاکید کرده و آن را مورد تائید قرار دادهاست.
اما با این همه و با آنکه اصالت نام خلیج فارس را به هیچ عنوان نمیتوان زیر سوال برد دو اتفاق باعث شده است تا جامعه بینالملل در قبال این جعل آشکار و هماهنگی برخی شرکتهای بینالمللی مانند گوگل در سال 2011 با این حرکت خزنده سکوت اتخاذ کند.
این دو عامل نخست سیاست خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی است که از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به امنیت بین المللی فروگذاری نکرده است. حال چه در قالب تئوری صدور انقلاب در دهه اول پس از استقرارش در ایران و پا فشاری بر ادامه جنگ با عراق، چه در دهه دوم و در قالب طرحهای ترور مخالفان فکری و روشنفکران مخالف در اقصی نقاط دنیا در قالب ترورهای سیستماتیک دولتی و چه در دهه اخیر با پا فشاری بر دست یابی به انرژی هستهای از طریق مقابله با جهان و در پردهای از ابهام که مشکوک به دست یابی به سلاح اتمی بود و البته هنوز پس از برجام بسیاری از نگرانیها هنوز هم پابرجاست.
و حالا هم با ایجاد تشنج در منطقه، دست اندازی در امور داخلی بحرین، عراق و سوریه و مقابله بیمورد با عربستان سعودی که فرصت انتقام کشی تاریخی در منطقه را به حاکمان سعودی دادهاست.
شاهزادهای که روزی با شمشیر روبروی پادشاه ایران میرقصید(ملک سلمان) امروز و در مقام پادشاه عربستان چشم به میراث پدران تاجدار و ملت بلند آوازه همان شاه چشم دارد و یکی از مهمترین بخشهای این میراث ماندگار آبراهه پارس (خلیج فارس) است.
جهان که این روزها جز جوابهای نگران کننده از حاکمیت ایران دریافت نمیکند، در سوی دیگر با شرکای گوش به فرمان، ثروتمند و همراه عرب خود مواجه است. کشورهایی که از باز کردن فلکههای نفتشان برای پایین کشیدن شعله قیمت نفت گرفته تا پذیرش حضور پایگاههای نظامی کشورهای غربی، نشان دادهاند به ثبات جهانی دستکم بیشتر از جمهوری اسلامی اهمیت میدهند.
برگ بازنده ایران و آس برنده عربها بشک سرمنشا سکوت جهان در مقابل بزرگترین جعل تاریخی-جغرافیایی جهان است. جعل عنوانی که اگرچه برای رهبر و دولت جمهوری اسلامی ایران بر اساس شواهد امر اهمیتی ندارد، اما برای مردم ایران در هر کجا که باشند بسیار با اهمیت است.