آدمکش ناشی و ارزانقیمتی که برای ترور یک روزنامهنگار ایرانی-آمریکایی تبعیدی استخدام شده بود، سوءقصد پرمخاطره در بروکلین را به شکلی فاجعهبار خراب کرد — از جمله با تلاش برای باز کردن در خانه او، سفارش غذا به ماشینش در حالی که بیرون خانهاش کمین کرده بود، و سپس عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی در رابطه با یک تابلوی توقف ممنوع ، که در نهایت منجر به دستگیریاش شد.
هیئت منصفه در دادگاه فدرال منهتن روز چهارشنبه شنیدند که خالد مهدییف — یک عضو ۲۷ سالهی خودخواندهی مافیای روسیه — سرانجام در ژوئیه ۲۰۲۲، علیرغم تلاش برای نزدیک شدن به این نویسنده ( مسیح علی نژاد) با پیامهای متنی دارای اشکالات دستوری، به طرز ناخواستهای هدف خود، فعال سیاسی مسیح علینژاد، را از ماجرا باخبر کرد.
«تو بهترین خبرنگاری.» این جملهای بود که آدمکش در یکی از پیامهایی که به هیئت منصفه نشان داده شد، تایپ کرده بود.
در پیام دیگری نوشته بود: «سلام. حالت چطوره. من میخوام مدارک مهاجرتی درست کنم، میتونی برای این کار کمکم کنی؟» که به تلاش علینژاد برای کمک به درخواستهای پناهندگی اشاره داشت.
مهدییف، مردی تنومند و ریشو که اهل کشور آذربایجان در سواحل دریای خزر است، با لحنی سرد و بیاحساس گفت: «من سعی داشتم وارد زندگی او بشم.»
«من سعی داشتم راه آسانی برای کشتنش پیدا کنم.»
اما مقامات در ۲۸ ژوئیه ۲۰۲۲، نقشهی این آدمکش بیرحم و ظاهراً حسابشده را زمانی که او را در خودروی سوبارو فورستر با پلاک ایالت ایلینوی هنگام عدم توجه به یک تابلوی ایست و عبور از آن درست بیرون از خانهی علینژاد در فلتبوش — دستگیر کردند، نقش بر آب کردند؛ آن هم پس از مجموعهای از اشتباهات حیرتآور دیگر.
پلیس خودرو را بازرسی کرد و یک اسلحهی پر از فشنگ از نوع AK-47 و یک ماسک اسکی پیدا کرد — و به نظر میرسد افراد پلیس درست در لحظهی مناسب سر رسیدند
«من آنجا بودم تا سعی کنم آن خبرنگار را بکشم.» این را مهدییف اهل یانکرز گفت.
علینژاد — که به خاطر انتقادات بیوقفه و صریح خود از رژیم ایران و نحوهی رفتار آن با زنان کشورش شناخته میشود — از زمان فرار از ایران پس از انتخابات مورد مناقشهی سال ۲۰۰۹، از چندین سوءقصد جان سالم به در برده است.
او که چهرهای برجسته در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان بینالمللی است — شبکههایی که اغلب رهبری ایران را به باد انتقاد میگیرند — از سال ۲۰۱۵ به عنوان پیمانکار برای شبکهی فارسیزبان صدای آمریکا (تأمینشده توسط دولت آمریکا) کار کرده و در سال ۲۰۱۹ شهروند آمریکا شده است.
شهادت مهدییف در دومین روز محاکمهی رفعت امیروف و پولاد عمرُف — هموطنان آذربایجانی که ظاهراً مهدییف را برای کشتن علینژاد استخدام کرده بودند — ارائه شد. این دو نفر اکنون به اتهام قتل برای استخدام آدمکش و سوءقصد در جهت پیشبرد جرائم سازمانیافته تحت محاکمه هستند. این سه نفر عضو یک باند مشترک در آذربایجان بودند.
در آغاز محاکمه در روز سهشنبه، دادستان فدرال جیکوب گوتویلیگ اظهار داشت که دولت ایران پیشنهاد پرداخت ۵۰۰ هزار دلار به دو متهم برای ترتیب دادن قتل مسیح علینژاد را داده بود.
گوتویلیگ گفت: «متهمان بهعنوان قاتلان اجیرشده برای حکومت ایران فعالیت میکردند. مسیح علینژاد تقریباً در خیابانهای نیویورک توسط یک آدمکش که از سوی متهمان فرستاده شده بود، به ضرب گلوله می توانست کشته شود.»
وکیل امیروف، مایکل مارتین، در پاسخ اظهار داشت که دادستانها به شواهد غیرمستقیم و «شهادت یک قاتل و دروغگو» تکیه کردهاند. امیروف، ۴۵ ساله، و عمرُف، ۴۰ ساله، اتهامات را رد کردهاند؛ در صورت محکومیت، آنها با دههها حبس مواجه خواهند شد.
مسیح علینژاد اظهار داشته است که تلاشهای مکرر دولت ایران برای کشتن او — که این کشور آن را انکار کرده است — او را «مصممتر کرده تا صدای زنان قدرتمند داخل ایران باشد که هر روز با همین قاتلان روبهرو هستند.»
کیفرخواست متهمان در سال ۲۰۲۳ نشان داد که علینژاد دستکم از هفت سال پیش هدف حکومت دینی تهران بوده است.
این اسناد بهطور مستقیم رژیم شیعه را مسئول این توطئه معرفی نکردهاند — اما در عوض «افرادی در ایران» را به برنامهریزی برای قتل او توسط متهمان متهم کردهاند.
حدود یک سال پیش از این سوءقصد نافرجام، یک مقام اطلاعاتی ایرانی و سه فرد دیگر به اتهام توطئه برای ربودن علینژاد تحت تعقیب قرار گرفتند
مهدییف در دادگاه هیچ تلاشی برای پنهان کردن گذشتهی تاریک خود نکرد و شهادت داد که طی زندگی جنایتکارانهای که حدود یک دهه پیش در وطنش آغاز شده، قتلها، آدمرباییها و طرحهای اخاذی را رهبری کرده است.
او پس از اعتراف به سوءقصد و اتهامات مربوط به حمل اسلحه تصمیم گرفت با مقامات فدرال همکاری کند — و اکنون با دستکم ۱۵ سال زندان بهخاطر اتهامات مرتبط با جرائم سازمانیافته و تلاش برای قتل علینژاد مواجه است.
مهدییف — که گفت برای این سوءقصد نافرجام ۳۰ هزار دلار دریافت کرده بود — اشاره کرد که پس از اینکه یک همکار آدمکش به او گفت این کار ایدهی بدی است، ارسال پیام به قربانی بالقوه را متوقف کرد.
همان همکار پیشنهاد داده بود که بهجای شلیک به علینژاد، خانهی او را به آتش بکشند — چرا که او فرد مشهوری است و اگر با شلیک مستقیم او را بکشند، «پلیس همه جا دنبالشان خواهد بود.
روز چهارشنبه، هیئت منصفه ویدیویی از ایوان جلوی خانه خبرنگار را مشاهده کردند که مهدیاف هنگام بررسی خانه، برای عمرُف فرستاده بود — و همچنین تصاویر ضبطشده توسط زنگ در (Ring) از او که در بیرون خانه کمین کرده بود.
اما او وقتی از تابلوی ایست عبور کرد، مرتکب اشتباه شد؛ این موضوع باعث شد پلیس ماسک و تفنگی را پیدا کند که طبق گزارشها، شماره سریالش مخدوش شده بود
او از ۲۷ ژوئیه به مدت دو روز خانه را زیر نظر داشت و طبق اسناد دادگاه، در تاریخ ۲۸ ژوئیه برای چندین ساعت در بیرون خانه پارک کرده بود.
در این مدت، او به شکل «مشکوکی» رفتار میکرد؛ از ماشین پیاده میشد و دوباره سوار میشد و حتی به طرز شگفتآوری به محل کمین خود غذا سفارش داده بود.
سپس به سمت خانه رفت، سعی کرد داخل پنجرهها را نگاه کند و برای اطمینان دستگیره در را تکان داد. طبق گزارش، در مقطعی، علینژاد به این قاتل ناشی مظنون شد و او را به افبیآی گزارش داد.
عصر همان روز، پلیس او را متوقف کرد و پس از اینکه فهمیدند مهدیاف بدون گواهینامه رانندگی میکند، ماشین را بازرسی کردند — و همان موقع بود که تفنگ تهاجمی او را در یک چمدان روی صندلی عقب پیدا کردند.
وقتی پلیس از او پرسید که چرا آنجا بوده است، مهدیاف گفت که به دنبال محلی برای زندگی بوده چون اجارهاش بیش از حد بالا بوده است. او ادعا کرد که به خانه نزدیک شده بود تا ببیند صاحبخانه اتاقی برای اجاره دارد یا نه، اما در میانه راه نظرش عوض شده بود.
مهدیاف همچنین گفت که هیچ چیزی درباره آن تفنگ بزرگ نمیداند و ادعا کرد که اسلحه هنگام قرض گرفتن ماشین در صبح همان روز در آنجا بوده است.
در دادگاه، او خونسرد رفتار کرد — و شهادت داد که ماسک را برای «پوشاندن صورتم وقتی که قصد داشتم خبرنگار را بکشم» همراه داشت.
پس از دستگیری و انتقال به زندان، او موفق شد یک تلفن همراه قاچاق به دست آورد و با عمرُف تماس بگیرد.
طبق گفته مهدیاف، عمرُف گفت: « لعنتی کجا هستی؟ چطور لعنتی زندانی شدی؟ تو جلوی خانه خبرنگار بودی!»
عمرُف همچنین در عصبانیت تهدید کرد که ( اگر با پلیس همکاری کند) تمام خانوادهاش را خواهد کشت.
از طرف دیگر، علینژاد در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که شهادت فردی که قصد ترور او را داشت، ضربان قلبش را تند کرده است. انتظار میرود او نیز در دادگاه شهادت دهد.
او نوشت: «احساساتم به شدت درهمریخته است. من زندگیام را دوست دارم و نمیخواهم بمیرم — اما حاضرم آن را فدای میلیونها زن و مرد در ایران کنم که برای همان آزادیای که بسیاری در آمریکا آن را بدیهی میدانند، اشتیاق دارند.»
او ادامه داد: «من آمریکا را دوست دارم و نمیخواهم شاهد باشم که قاتلانی که از سوی جمهوری اسلامی فرستاده شدهاند، آزادانه در سرزمین جدیدم قدم بزنند.»
«شاید باور کردنش سخت باشد — اما تنها به خاطر انتشار ویدئوهایی از خودم که در آنها موهایم را نشان میدادم و زنان ایرانی را به انجام همین کار تشویق میکردم، رژیم یک مرد مسلح با یک AK-47 را به خانهام در بروکلین فرستاد تا مرا بکشد.»
«امروز، آن مرد در حال شهادت دادن است. دو مأمور دیگر رژیم نیز اتهامات خود را رد کرده و مأموریتشان برای ساکت کردن من برای همیشه را انکار کردهاند. بهعنوان یک شاهد، اجازه حضور در دادگاه را ندارم، بنابراین بیرون نشستهام و لحظهای را دوباره در ذهنم مرور میکنم که آن مرد با اسلحهای پر مقابل خانهام ایستاده بود.»