سال پیش در اولین سالگرد این جنایت هولناک نوشتم که در تاریخ زخم های عمیق و خونینی هستند که برای آنها نه نینوای مرهمی است و نه در گذر زمان التیام می یابند.
زخم هایی که تازه می مانند و با عذاب و عزای ابدی داغ پژواک حُزن و خشم نهفته در آنها هرگز گُم و کم نمی شود و یا بقول صائب تبریزی « آنچنان کز زخمهای تازه جوشد خون گرم» این پژواک داغ جانسوز را در صدای محزون و اندوهبار مادر زنده یاد «خدانور لجه ای» یافتم هنگامی که هفته ها بعد از جمعه خونین با او تلفنی صحبت کردم.
بلافاصله بعد از کشتار, در زاهدان حکومت نظامی بل الفعل برقرار گردید و با قطع اینترنت و کنترل بیمارستان ها و سردخانه های شهر توسط سپاه, بسیار از خانواده ها از ترس دژخیمان کشته های خود را مخفیانه دفن کردند و حتی تا به امروز تعداد دقیق قربانیان مشخص نیست. در طی دو سال اخیر خشونت عریان در بلوچستان سیر صعودی داشته است و روزی نیست که اخبار کشته شدن افراد توسط مامورین انتظامی و امنیتی و یا افراد مسلح ناشناس منتشر نشود. رژیم جمهوری اسلامی بستر خشونت در بلوچستان را با اعدام و قتل های روزانه فراهم نموده است که در تاریخ بلوچستان (به استثنای جنایات شنیع, هولناک, نفرت انگیز و غیرقابل توصیف نیروهای قاجار توسط ابوالفتح خان و حبیب الله شاهسون) بی سابقه است.
متاسفانه تاریخ خونبار قاجار در جمعه خونین تکرار شد. همانگونه که بارها نوشته ام در کتاب «بلوچستان در سالهای ١۳٠۷ تا ١۳١۷ قمری» (مقارن حدود ١٢٤ تا ١۳۳ سال پیش) به تالیف عبدالرضا سالار بهزادی ـ تهران ١۳۷٢ انتشار از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی شماره ٤۵, صفحه ٩٤, آمده است که آقای باستانی پاریزی به نقل از رسانه ابوالحسن خان کوهبنانی می گوید: " با عموم رعایای بلوچیه بجز قتل و قهر رفتاری نکردند و چندین هزار کس از آن طوایف اسیر و قتیل کرد و به سفک دما و هتک اما تطاولی سخت رفت که فی الحقیقه پادشاه عدالت پناه تا بدان حد رضا نداده بود. قساوت و شقاوت حیوانی امیر حبیب الله (شاهسون) در بلوچستان رفتاری بود غیرانسانی و با هر توجیهی غیرقابل دفاع. فرهاد میرزا معتمدالدوله برادر شاه و حاکم فارس در مدح امیر حبیب الله خان شاهسون و آنچه در بلوچستان انجام داد قصیده ای سرود و گفت: در بلوچستان هنرها کردی, احسنت ای امیر / جلوه ها اندر نظرها کردی احسنت ای امیر." (صفحه ٩٤ همان کتاب).
شوربختانه تا به امروز آمران و عاملان جنایت خونین زاهدان دستگیر و محاکمه نشده اند و به احتمال زیاد همانند دوران قاجار مورد ستایش و ترفیع درجه قرار گرفته اند. البته در زمان قاجار محمدشاه قاجار جهت استمالت دستور داد اسرای برده بلوچ را که به طهران آورده بودند و اکثرا هم در اکناف پراکنده شده بودند هر کدام را به قیمت یک تومان بازخرید کرده و به بلوچستان بازگردانند. بر اساس روایت کتاب مذکور با آنکه بسیاری از اسرا مُرده بودند, سه هزار و هفتصد اسیر به بلوچستان بازگردانده شدند . جنایت قاجار بیش از یک قرن پیش رخ داده. اما خاطره تلخ آن جنایت بصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و در ورای گزاره ها واژه «گجر» را در روح و روان بلوچ ابدی کرده است. زیرا برخی از جنایت ها آنقدر شنیع و هولناک هستند که هرگز مشمول فراموشی در گذر زمان نمی شوند و نباید بشوند.
نویسنده: عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن